کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرتو افکنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پرتو افکنی
دیکشنری فارسی به عربی
انارة
-
واژههای مشابه
-
پِرْتُوْ
لهجه و گویش گنابادی
pertouw در گویش گنابادی یعنی پرتاب ، انداختن ، نور و روشنایی خورشید
-
کشکهای پرتو
لغتنامه دهخدا
کشکهای پرتو. [ ک َ ش َ ی ِ پ َ ت َ / تُو ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خطوط شعاعی ، چه کشک به معنی خط باشد و پرتو به معنی شعاع و از فرهنگ دساتیر نقل شد. (برهان قاطع) (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ).
-
raypath
مسیر پرتو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] خطی که در همه جا بر جبهۀ موج عمود باشد
-
نیم پرتو
لغتنامه دهخدا
نیم پرتو. [ پ َ ت َ / تُو ] (ص مرکب ) مراد از ماه و اختران که روشنی کم دارند. (آنندراج ). ماه و ستاره ای که دارای تابش ضعیفی بود. (ناظم الاطباء).
-
alpha ray
پرتوِ آلفا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] باریکهای از اتمهای هلیوم دوباریونیده که در میدانهای الکترومغناطیسی منحرف میشود و در ماده یونش شدید ایجاد میکند
-
anode ray
پرتوِ آندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] باریکۀ یونهای مثبتی که براثر اعمال ولتاژ از آند لامپ الکترونی گسیل میشود
-
principal ray 1
پرتوِ اصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] پرتوی از یک باریکۀ مایل که از مرکز مردمک ورودی میگذرد
-
beta ray
پرتوِ بتا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] جویباری از ذرات بتا
-
image ray, perspective ray
پرتو تصویر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] خط مستقیمی که نقطهای در فضای شیء یا فضای تصویر را به مرکز تصویر وصل میکند
-
ordinary ray, ordinary wave
پرتوِ عادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] یکی از دو مؤلفۀ موج الکترومغناطیسی که در عبور نور از بلور ناهمسانگرد تشکیل میشود و از قانون اِسنِل پیروی میکند
-
extraordinary ray
پرتوِ غیرعادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] یکی از دو مؤلفۀ موج الکترومغناطیسی که در عبور نور از بلور ناهمسانگرد تشکیل میشود و از قانون اِسنِل پیروی نمیکند
-
cathode ray
پرتوِ کاتدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] باریکهای از الکترونها که براثر گرم شدن کاتد یا بمباران آن با یونهای مثبت در لامپ تخلیۀ الکتریکی تولید میشود
-
cosmic ray
پرتوِ کیهانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] ذرات بارداری که از بیرون جوّ زمین به داخل جوّ وارد میشوند و امکان آشکارسازی آنها به نحوی وجود دارد