کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرتوه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پرتوه
/partave/
معنی
تیر پرتابی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
floodlight
-
جستوجوی دقیق
-
پرتوه
فرهنگ فارسی معین
(پَ تُ وَ یا وِ) (اِ.) خطوط باریکی که از تابیدن نور پیدا می شود.
-
پرتوه
لغتنامه دهخدا
پرتوه . [ پ َ ت َ وَ / وِ ] (اِ) تیر پرتابی . (شعوری ج 1 ص 249).
-
پرتوه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] partave تیر پرتابی.
-
پرتوه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی باستان] ‹پرثوه› [قدیمی] partave پارت؛ پهلو.
-
پرتوه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (فیزیک) partove شعاعها یا خطهای باریکی که از تابش نور پیدا شود.
-
جستوجو در متن
-
پهلوی
لغتنامه دهخدا
پهلوی . [ پ َ ل َ ] (اِخ ) (زبان و خط...) زبان پهلوی . زبان پهلو یا پهله ،پارت ، پرثوه ، پهلوانی . زبان متداول دوره ٔ اشکانیان و ساسانیان . فارسی میانه و آن میان فرس باستانی و فرس امروزی جای دارد. این زبان را فرس متوسط نیز گویند. زبان مردم پارت ؛ پار...