کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرتوقع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پرتوقع
مترادف و متضاد
۱. پرتمنا، متوقع
۲. پرمدعا ≠ بیتوقع، قانع
دیکشنری
assuming, exigent
-
جستوجوی دقیق
-
پرتوقع
واژگان مترادف و متضاد
۱. پرتمنا، متوقع ۲. پرمدعا ≠ بیتوقع، قانع
-
پرتوقع
لغتنامه دهخدا
پرتوقع. [ پ ُ ت َ وَق ْ ق ُ ] (ص مرکب ) بسیار متوقع. که توقع بسیار دارد.
-
واژههای مشابه
-
مفت خور و پرتوقع
فرهنگ گنجواژه
انگل.
-
جستوجو در متن
-
متوقع
واژگان مترادف و متضاد
۱. آرزومند، امیدوار ۲. چشمبهراه، منتظر ۳. توقعدار، پرتوقع ۴. زیادهخواه
-
دندان گرد
لغتنامه دهخدا
دندان گرد. [ دَ گ ِ ] (ص مرکب ) گرانگاز. گران فروش . گران فروش که هیچگاه حط نکند. (یادداشت مؤلف ).- دندان گرد بودن ؛ بر متاع و کالاهای خویش نرخی گران گذاشتن . نظیر گران گاز بودن . (امثال و حکم دهخدا).|| حریص . طماع . (از ناظم الاطباء). طمعکار. نرو....
-
پر
لغتنامه دهخدا
پر. [ پ ُ ] (ص ) (از پهلوی اَویر ، بسیار سخت ) مملُوّ. مَلأَی . مَلاَّن . ممتلی . مُکتَتَز. مشحُون . غاص ّ. انباشته . لبالب . مالامال . لب به لب . لَمالَم . لبریز. مال مال . آکنده . مُترَع . مُؤمَّت . مغمور. بسیار. دارای بسیار از چیزی . مقابل تهی و...