کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرتوبینی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پرتوبینی
/parto[w]bini/
معنی
معاینۀ اعضای بدن بهوسیلۀ اشعۀ ایکس برای تشخیص بیماری؛ رادیوسکوپی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
radioscopy
پرتوبینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] بررسی تصویر پرتوِ ایکس روی پرده یا صفحۀ حساس * مصوب فرهنگستان اول
-
پرتوبینی
لغتنامه دهخدا
پرتوبینی . [ پ َ ت َ / تُو ] (حامص مرکب ) رادیوسکپی . (فرهنگستان ). رؤیت درون جوارح آدمی با اشعه ٔ مجهول (ریون ایکس ) .
-
پرتوبینی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) (پزشکی) parto[w]bini معاینۀ اعضای بدن بهوسیلۀ اشعۀ ایکس برای تشخیص بیماری؛ رادیوسکوپی.
-
جستوجو در متن
-
رادیوسکپی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [فرانسوی: radioscopie] (پزشکی) rād[i]yoskopi بررسی اعضای بدن بهوسیلۀ اشعۀ ایکس برای تشخیص بیماری؛ پرتوبینی.
-
رادیوسکوپی
فرهنگ فارسی معین
( ~. کُ) (اِمر.) بررسی تصویر پرتو ایکس روی پرده یا صفحة حساس ، پرتوبینی . (فره ).
-
رادیوسکپی
لغتنامه دهخدا
رادیوسکپی . [ ی ُ ک ُ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) مشاهده ٔ مستقیم درون اجسام کدر بکمک اشعه ٔ نافذ «اشعه ٔ مجهول » که بدرون آن تابانیده میشود . پرتوبینی . از این کار در پزشگی به منظور تشخیص بیماری و پیشگیری های بیماریها استفاده میشود.