کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرتوان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پرتوان
/portavān/
معنی
۱. پرطاقت؛ پرنیرو.
۲. سخت؛ شدید.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. پرزور، پرطاقت، توانمند، زورمند، قادر، قدرتمند، قوی، نیرومند
۲. خستگیناپذیر، نستوه ≠ ناتوان
دیکشنری
all-powerful, inexhaustible, mighty, potent, powerful, strong, vigorous
-
جستوجوی دقیق
-
پرتوان
واژگان مترادف و متضاد
۱. پرزور، پرطاقت، توانمند، زورمند، قادر، قدرتمند، قوی، نیرومند ۲. خستگیناپذیر، نستوه ≠ ناتوان
-
پرتوان
لغتنامه دهخدا
پرتوان . [ پ ُ ت َ ](ص مرکب ) پرنیرو. پُرتاب . پرطاقت . پُرتاب و طاقت .
-
پرتوان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) portavān ۱. پرطاقت؛ پرنیرو.۲. سخت؛ شدید.
-
واژههای مشابه
-
high power microwave bomb
بمبِ ریزموج پُرتوان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] بمبی که باعث اختلال کامل امواج مخابراتی و رادیویی، اعم از امواج کوتاه یا بلند، شود
-
جستوجو در متن
-
بَردِکى
لهجه و گویش بختیاری
bardeki مقاوم، پرتوان، کارکشته.
-
خستگیناپذیر
واژگان مترادف و متضاد
نستوه، مقاوم، سرسخت، مبارز، پرتوان ≠ خستگیپذیر
-
بزور
واژگان مترادف و متضاد
پرزور، پرتوان، زورمند، قوی ≠ ضعیف، ناتوان
-
قادر
واژگان مترادف و متضاد
باقدرت، پرتوان، توانا، زورمند، قدر، قوی، مقتدر ≠ قاصر، ناتوان
-
Q-switch
کلید کیفیت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] وسیلهای برای ایجاد تَپهای پرتوانِ کم دوام در لیزر متـ . کلید Q
-
بیحس
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیحال، کرخت، وارفته ≠ پرتوان ≠ چالاک، چست ۲. بیدرد
-
بیزور
واژگان مترادف و متضاد
بیقوت، زپرتی، ضعیف، ناتوان، نحیف، نزار ≠ پرتوان، توانمند، زورمند، قوی
-
پراستقامت
واژگان مترادف و متضاد
۱. پرتوان، قوی ۲. باعزم، مصمم ≠ بیپاشنه، سستعنصر
-
پرزور
واژگان مترادف و متضاد
۱. پرتوان، زورمند، قدرتمند، قوی، نیرومند ۲. شدید ≠ کمزور