کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پربرکت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پربرکت
/porbar[e,a]kat/
معنی
بابرکت؛ پرنعمت؛ پرحاصل.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
beatific, fat, rich
-
جستوجوی دقیق
-
پربرکت
لغتنامه دهخدا
پربرکت . [ پ ُب َ رَ ک َ ] (ص مرکب ) بسیاربرکت . پرنعمت . پُرحاصل .
-
پربرکت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] porbar[e,a]kat بابرکت؛ پرنعمت؛ پرحاصل.
-
پربرکت
دیکشنری فارسی به عربی
خصب , فاخر , متحمس , معطاء
-
جستوجو در متن
-
بُورِکَ
فرهنگ واژگان قرآن
مبارک باد - پربرکت باد
-
معطاء
دیکشنری عربی به فارسی
بخشنده , سخي , باسخاوت , فراوان , پربرکت
-
luxuriant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجذوب، مجلل، انبوه، وافر، پربرکت
-
fertile
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بارور، حاصلخیز، پربرکت، پرثمر، برومند
-
exuberant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اغراق آمیز، پربرکت، فراوان، پر پشت
-
فیاض
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] fayyāz ۱. پربرکت؛ فیضدهنده.۲. بخشنده و جوانمرد.
-
رایعه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: رائعَة؛ مؤنثِ رائع، جمع: روائِع] [قدیمی] rāye'e ۱. = رایع۲. شگفتآور.۳. زیاد؛ پربرکت.
-
بیبرکت
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیفیض ≠ پربرکت، بابرکت، فیاض ۲. کم، قلیل ≠ زیاد، کثیر
-
خصب
دیکشنری عربی به فارسی
بارور , برومند , پرثمر , حاصلخيز , پراثر , پربرکت , بارور کردن , حاصلخيز کردن , لقاح کردن , کود دادن
-
فاخر
دیکشنری عربی به فارسی
وافر , مجلل , انبوه , پربرکت , خوش گذران , داراي زندگي تجملي
-
bounteous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غافلگیر کننده، سخاوتمند، بخشنده، سخی، باسخاوت، پربرکت، راد