کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرباد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پرباد
/porbād/
معنی
۱. چیزی که درون آن را پر از باد کرده باشند.
۲. متورم؛ ورمکرده.
۳. [مجاز] شخص متکبر؛ مغرور.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
blustery, gusty, windy
-
جستوجوی دقیق
-
پرباد
فرهنگ فارسی معین
(پُ) (ص مر.) 1 - ورم کرده . 2 - کنایه از: مغرور، متکبر.
-
پرباد
لغتنامه دهخدا
پرباد. [ پ ُ ] (ص مرکب ) مُتورّم . نفخ کرده . دمیده . || متکبر. پرادعا: کلّه پرباد. || پر از خودستائی : یکی نامه بنوشت پرباد و دَم سخن گفت هرگونه از بیش و کم . فردوسی .- پرباد شدن ، پرباد گشتن ؛ متکبر و مغرور شدن . (غیاث اللغات ).
-
پرباد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) porbād ۱. چیزی که درون آن را پر از باد کرده باشند.۲. متورم؛ ورمکرده.۳. [مجاز] شخص متکبر؛ مغرور.
-
پرباد
دیکشنری فارسی به عربی
هوائي
-
پرباد
واژهنامه آزاد
(گنابادی) پُرْباد؛ ناراحت. || کلّۀ پرباد داشتن:در توهم سیر کردن، آرمان گرایی، بلندپروازی.
-
واژههای مشابه
-
پُرْباد
لهجه و گویش گنابادی
porbad در گویش گنابادی یعنی ، ناراحت ، وقتی به عنوان پسوند کله می آید - کِلِ پُرْباْد - به معنای در توهم سیر کردن و آرمان گرایی است.
-
کله پرباد
لغتنامه دهخدا
کله پرباد. [ ک َل ْ ل َ / ل ِ پ ُ ] (ص مرکب ) مرد متکبر و مغرور. (آنندراج ). متکبر و مغرور. (ناظم الاطباء). با نخوت . متکبر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کله پربادی شود.
-
پرباد شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. شُ دَ)(مص ل .) 1 - ورم کردن . 2 - م غرور گشتن .
-
خانه ٔ پرباد
لغتنامه دهخدا
خانه ٔ پرباد. [ ن َ / ن ِ ی ِ پ ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از دنیا. کنایه از این جهان : همی خواهی که جاویدان بمانی در این پربادخانه سست بنیادتو تا می باد پیمایی شب و روزدر این خانه برآمد سال هفتاداز این پربادخانه هم به آخربرون باید شدن ناچار ب...
-
واژههای همآوا
-
پُرْباد
لهجه و گویش گنابادی
porbad در گویش گنابادی یعنی ، ناراحت ، وقتی به عنوان پسوند کله می آید - کِلِ پُرْباْد - به معنای در توهم سیر کردن و آرمان گرایی است.
-
جستوجو در متن
-
پفالود
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹پفآلود› pofālud پفکرده؛ ورمکرده؛ آماسیده؛ پُرباد.
-
آماساندن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹آماسانیدن، آماهانیدن› [قدیمی] 'āmāsāndan باددار کردن؛ پرباد کردن؛ ورمدار ساختن؛ سبب تورم شدن.