کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پراگنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پراگنده
معنی
(پَ گَ دِ) (ص مف .) 1 - غمگین ، پریشان . 2 - تلف شده . 3 - گوناگون ، متفرق . 4 - شیفته ، شوریده . 5 - مشهور، معروف .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پراگنده
فرهنگ فارسی معین
(پَ گَ دِ) (ص مف .) 1 - غمگین ، پریشان . 2 - تلف شده . 3 - گوناگون ، متفرق . 4 - شیفته ، شوریده . 5 - مشهور، معروف .
-
پراگنده
لغتنامه دهخدا
پراگنده . [ پ َ گ َ دَ / دِ ] (ن مف ) رجوع به پراکنده شود.
-
واژههای مشابه
-
پراگنده دل
فرهنگ فارسی معین
( ~. دِ) (ص مر.) آن که دلی پراکنده دارد، پریشان خاطر، بی آرام .
-
پراگنده شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. شُ دَ)(مص ل .) 1 - پخش شدن ، پاشیده شدن . 2 - متلاشی شدن . 3 - آواره شدن . 4 - نامنظم شدن .
-
پراگنده دندان
لغتنامه دهخدا
پراگنده دندان . [ پ َ گ َ دَ / دِ دَ ] (ص مرکب ) رجوع به پراکنده دندان شود.
-
پراگنده روزی
لغتنامه دهخدا
پراگنده روزی . [ پ َگ َ دَ / دِ ] (ص مرکب ) رجوع به پراکنده روزی شود.
-
پراگنده خاطر
لغتنامه دهخدا
پراگنده خاطر. [ پ َ گ َدَ / دِ طِ ] (ص مرکب ) رجوع به پراکنده خاطر شود.
-
پراگنده دل
لغتنامه دهخدا
پراگنده دل . [ پ َ گ َ دَ / دِ دِ ] (ص مرکب ) رجوع به پراکنده دل شود.
-
پراگنده روز
لغتنامه دهخدا
پراگنده روز. [ پ َ گ َ دَ / دِ ] (ص مرکب ) رجوع به پراکنده روز شود.
-
پراگنده گو
لغتنامه دهخدا
پراگنده گو. [ پ َ گ َ دَ ] (نف مرکب ) رجوع به پراکنده گو شود.
-
جستوجو در متن
-
پراگنیده
فرهنگ فارسی معین
(پَ گَ دِ) (ص مف .) پراگنده .
-
تشتت گرایی
واژهنامه آزاد
ضد تمرکز گرایی، پراگنده گرایی. ضد ساختارهای متمرکز
-
خناطیل
لغتنامه دهخدا
خناطیل . [ خ َ ] (ع ص ) پراگنده . منه : ابل خناطیل ؛ شتران پراگنده . منه : کعاب خناطیل ؛ ملتزج معترض بها. || ج ِ خنطولة. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).