کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پراکوه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پراکوه
/parākuh/
معنی
۱. بالای کوه؛ روی کوه.
۲. آن طرف کوه؛ آن روی کوه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پراکوه
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (اِمر.) = براکوه : آن جای از کوه که عمیق است و آب به سوی آن سرازیر شود.
-
پراکوه
لغتنامه دهخدا
پراکوه . [ پ َ ] (اِ مرکب ) فراکوه . آنسوی کوه . آنروی کوه . آنطرف کوه . آنجانب کوه . (برهان ) : گذر بودمان بر پراکوه تون ز شهر آمدیم از سحرگه برون . نزاری .|| آنجای از کوه که آب بدانسوی روان باشد. (السامی فی الاسامی ). طرفی از کوه که عمیق باشد و آب ...
-
پراکوه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹براکوه، فراکوه› [قدیمی] parākuh ۱. بالای کوه؛ روی کوه.۲. آن طرف کوه؛ آن روی کوه.