کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پراکنه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
dispersion 3
پراکنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] سامانهای دوفازی که فاز پراکندۀ آن بهصورت ذرات کوچک در فاز پیوسته توزیع میشود
-
واژههای مشابه
-
aqueous dispersion
پراکنۀ آبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] پراکنهای که فاز پیوستۀ آن آب همراه یا بدون مواد حلشده در آن است
-
پراکنۀ بلند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← عناصر هستهای پراکندۀ بلند
-
non-aqueous dispersion
پراکنۀ غیرآبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] پراکنهای که در آن یک بسپار در مایعی آلی و فرّار، که حلاّل بسپار نیست، توزیع میشود
-
پراکنۀ کوتاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← عناصر هستهای پراکندۀ کوتاه
-
dispersion resin
رزین پراکنهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] پراکنۀ پایدار یک بسپار مایع
-
جستوجو در متن
-
emulsion breaking
نامیزهشکنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] کاهش پایداری پراکنۀ مایعی در مایع دیگر
-
sol-gel process
فرایند سُلـ ژل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] فرایند انتقال پراکنهای از ذرات کلوئیدی به حالت ژل
-
pigment chip
تراشۀ رنگدانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] پراکنۀ غلیظی از رنگدانه در بسپار به شکل تراشه
-
suspo-emulsion
تعلیقه ـ نامیزه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] پراکنۀ کلوئیدی مخلوطی که در آن تعلیقه با نامیزه ترکیب شده است
-
lyocratic
حلاّلسالار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ویژگی پراکنهای که براثر نیروهای حلاّلپوشی پایدار میشود
-
electrocratic
الکتروسالار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ویژگی پراکنهای که براثر دافعههای ایستابرقی/ الکترواستاتیکی پایدار میشود
-
foam 1
کف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] پراکنهای از حبابهای گاز در یک مایع که دستکم یکی از ابعاد آن در حد و اندازۀ کلوئیدی است