کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پراور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پراور
/parāvar/
معنی
۱. پرنده.
۲. دارای پر.
۳. تیزپَر؛ تیزرو: ◻︎ گهی با چراگر چراگر شدی / گهی با پراور پراور شدی (خواجو: مجمعالفرس: پراور).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پراور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹پرآور› [قدیمی] parāvar ۱. پرنده.۲. دارای پر.۳. تیزپَر؛ تیزرو: ◻︎ گهی با چراگر چراگر شدی / گهی با پراور پراور شدی (خواجو: مجمعالفرس: پراور).
-
واژههای مشابه
-
پرآور
فرهنگ فارسی معین
(پِ وَ) (ص فا.) 1 - تیزپر، تیزرو. 2 - پرنده .
-
پرآور
لغتنامه دهخدا
پرآور. [ پ َ وَ ] (نف مرکب ) دارای پر. تیزپر. و تیزرو و پرنده . (برهان ) : گهی با چراگر چراگر شدی گهی با پرنده پرآور شدی .خواجو (همای و همایون ).
-
واژههای همآوا
-
پرآور
فرهنگ فارسی معین
(پِ وَ) (ص فا.) 1 - تیزپر، تیزرو. 2 - پرنده .
-
پرآور
لغتنامه دهخدا
پرآور. [ پ َ وَ ] (نف مرکب ) دارای پر. تیزپر. و تیزرو و پرنده . (برهان ) : گهی با چراگر چراگر شدی گهی با پرنده پرآور شدی .خواجو (همای و همایون ).
-
جستوجو در متن
-
چراگر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) (زیستشناسی) [قدیمی] čerāgar =چرنده: ◻︎ گهی با چرنده چراگر شدی / گهی با پرنده پرآور شدی (خواجو: ۴۱۷).
-
چراگر
لغتنامه دهخدا
چراگر. [ چ َ گ َ ](ص مرکب ) حیوانات چرنده را گویند. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (جهانگیری )(ناظم الاطباء). حیوان رهاکرده شده در چراگاه . (ناظم الاطباء). چرنده . چراکننده . جانور چرنده : گهی با چراگر چراگر شدی گهی با پرنده پرآور شدی .خواجو (از جها...