کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرآن خا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مگس پران
لغتنامه دهخدا
مگس پران . [ م َ گ َ پ َ ] (نف مرکب ) مگس پراننده . آنکه مگسها را پراند. || (اِ مرکب ) مِذَبَّه . (ناظم الاطباء). آنچه بدان مگس را برانند. مگس ران . مذبه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مگس ران شود. || ترازمانندی از دوالهای باریک که برای ران...
-
باج پران
لغتنامه دهخدا
باج پران . [ پ َ ] (اِخ ) از سانسکریت وایوپرانا پران بمعنی «اول القدیم » است ، و هندوان به هیجده پران قایل بودند و اکثر آنها به اسماء حیوان و انسان و فرشتگان مسمی بودند، یکی از آنها باج پران است بمعنی ریح (باد). رجوع به تحقیق ماللهند صص 62-63 و فهرست...
-
بامن پران
لغتنامه دهخدا
بامن پران . [ م َ پ ] (اِ) در آثار هندی انسانی که بعلت کوچکی و کوتاهی اعضاء اندامهای وی بهم کشیده باشد و اعضاء کوتاه داشته باشد.(از ماللهند بیرونی ص 63 س 4) و رجوع به بامن شود.
-
پشه پران
لغتنامه دهخدا
پشه پران . [ پ َ ش َ / ش ِ پ َ ] (اِ مرکب ) نوعی بادزن که از مویهای افشان سازند و بر سر چوب کنند برای راندن پشه و مگس .
-
تک پران
لغتنامه دهخدا
تک پران . [ ت َ پ َ ] (نف مرکب ) در تداول عامه ، زن که گاهگاه به تباهی گراید. زن که گاه گاه در خفا نابکاری کند. آنکه گاهگاه تبه کاری کند. زنی که گاهگاه با مردان بحرام آرامد.
-
مگس پران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) magasparān آلتی که با آن مگسها را دور میکنند.
-
اب پران
دیکشنری فارسی به عربی
نافورة
-
پران پرویز
واژهنامه آزاد
اسم روستای در شهرستان پل دختر لرستان
-
sautillé (fr.), bounced, bouncing, jumped
کمانهکشی پرّان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نوعی کمانهکشی که در آن با وسط کمانه ضربهای بر روی سیم زده میشود بهگونهایکه یک بار و بهصورت خفیف بر روی سیم پرش کند متـ . پرّان
-
طاوس پران اخضر
لغتنامه دهخدا
طاوس پران اخضر.[ وو پ َ ن ِ اَ ض َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه ازفرشتگان باشد و ستارگان را نیز گفته اند. (برهان ).