کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرآرزو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پرآرزو
/por[']ārezu/
معنی
بسیارآرزومند؛ دارای آرزوی بسیار: ◻︎ کنون گر شاد و گر غمناک رفتم / دلی پرآرزو با خاک رفتم (عطار۱: ۲۰۲).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پرآرزو
لغتنامه دهخدا
پرآرزو. [ پ ُ ] (ص مرکب ) سخت آرزومند : بمانم پر از درد و اندوه و خشم پر از آرزو دل ، پراز آب چشم .فردوسی .
-
پرآرزو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) por[']ārezu بسیارآرزومند؛ دارای آرزوی بسیار: ◻︎ کنون گر شاد و گر غمناک رفتم / دلی پرآرزو با خاک رفتم (عطار۱: ۲۰۲).
-
جستوجو در متن
-
بلکامه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [؟. عربی] [قدیمی] bolkāme آرزومند؛ پرآرزو؛ پرحسرت.
-
پرخواهش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) porxāheš ۱. پرهوس.۲. پرآرزو.
-
بلکامه
فرهنگ فارسی معین
(بُ مِ) (ص مر. اِمر.) پرآرزو، بسیار کام .
-
پرخواهش
لغتنامه دهخدا
پرخواهش . [ پ ُ خوا / خا هَِ ] (ص مرکب ) پرهوس . پرخواست . پرآرزو.
-
بلکامه
لغتنامه دهخدا
بلکامه . [ ب ُ م َ / م ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) (از: بل + کامه ) پرآرزو و بسیارکام .(برهان ). بسیارکام . (آنندراج ). آرزومند و مشتاق و دلگرم . (ناظم الاطباء). و رجوع به بُل شود : در پیش خود آن نامه چو بلکامه نهم پروین ز سرشک دیده جامه بر نهم .رودکی .
-
فسیح
لغتنامه دهخدا
فسیح . [ ف َ ] (ع ص ) فراخ . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) : در هر یک سرایی فسیح و خطه ای وسیع می بایست از جهت فیالان و مرتبان طعام و کافلان حوائج . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).به موضعی فسیح عریض میرود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).- فسیح امل ؛ پرآرزو. گشاد...
-
مصحف
لغتنامه دهخدا
مصحف . [ م ُ / م َ / م ِ ح َ ] (ع اِ) نامه های فراهم آورده شده . (ناظم الاطباء). || کراسه . ج ، مصاحف . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). کراسه .(دهار) (زمخشری ). رجوع به کراسه شود. || چیزی که در او صحیفه ها و رساله ها جمع شود. (از غیاث )(از آنندراج ...