کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پذیرنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
receptive tour operator, incoming tour operator
گشتپرداز پذیرنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] گشتپرداز یا سفرگذاری که تخصصش ارائۀ خدمات به بازدیدکنندگان ورودی است
-
جستوجو در متن
-
کافل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] kāfel پذیرنده؛ پذیرندۀ تعهد کسی؛ پذرفتار؛ ضامن.
-
acceptor
فرهنگ لغات علمی
پذیرنده
-
قابل
دیکشنری عربی به فارسی
پذيرنده
-
acceptor fluorophore
فرهنگ لغات علمی
فلوئوروفور پذیرنده
-
مستجیب
واژگان مترادف و متضاد
پذیرنده، اجابتکننده، مستجابکننده، اجابتگر
-
donor and acceptor
فرهنگ لغات علمی
دهنده و پذیرنده الکترون
-
electron acceptor
فرهنگ لغات علمی
پذیرندهی الکترون
-
acceptor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گیرنده، پذیرنده، قبول کننده
-
accepter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پذیرنده، قبول کننده
-
acceptors
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پذیرندگان، پذیرنده، قبول کننده
-
خاتمت پذیر
لغتنامه دهخدا
خاتمت پذیر. [ ت ِ م َ پ َ ] (نف مرکب ) پایان پذیرنده . خاتمت پذیرنده .
-
دانه پذیر
لغتنامه دهخدا
دانه پذیر. [ ن َ / ن ِ پ َ ] (نف مرکب ) دانه پذیرنده . رجوع به دانه پذیرنده شود.
-
متقبل
واژگان مترادف و متضاد
پذیرا، ذمهدار، عهدهدار، پذیرنده، قبولکننده
-
immission
برگیرش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] انتقال آلایندهها از هوا به یک پذیرنده مانند ریهها