کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پذیرفته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پذیرفته
/pazirofte/
معنی
۱. قبولشده.
۲. باریافته.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
تصویب، متعهد، مستجاب، مقبول، وارد ≠ مردود
دیکشنری
accepted, received, standard, unquestioned
-
جستوجوی دقیق
-
پذیرفته
واژگان مترادف و متضاد
تصویب، متعهد، مستجاب، مقبول، وارد ≠ مردود
-
پذیرفته
فرهنگ فارسی معین
(پَ رُ تِ یا تَ) (اِمف .) 1 - قبول کرده ، مقبول . 2 - آن چه بر عهده گرفته باشند. 3 - (عا.) مستجاب . 4 - صورت (فلسفه ).
-
پذیرفته
لغتنامه دهخدا
پذیرفته . [ پ َ رُ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) مقبول . مبرور. پذرفته . قبول کرده : حج ّ پذیرفته ، حج ّ مَبروُر. پذیرفته باد حج تو،برّاﷲ حَجَک . || متعهّد. پذیرفته . || متعهّد. آنچه برعهده گرفته باشند. آنچه تقبّل کرده باشند : چنین هم پذیرفته او را سپارتو بیدا...
-
پذیرفته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) ‹پذرفته› pazirofte ۱. قبولشده.۲. باریافته.
-
پذیرفته
دیکشنری فارسی به عربی
مقبول
-
واژههای مشابه
-
پذیرفته شدن (درکشور)
دیکشنری فارسی به عربی
طبع
-
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
دیکشنری فارسی به عربی
اقبل
-
جستوجو در متن
-
accepted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پذیرفته شده، پذیرفته، مقبول
-
readmitted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پذیرفته شده
-
recelebrated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پذیرفته شده
-
لَّن تُقْبَلَ
فرهنگ واژگان قرآن
هرگز پذیرفته نمی شود
-
لَن يُقْبَلَ
فرهنگ واژگان قرآن
هرگز پذيرفته نمي شود
-
adoptee
فرزندخوانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] کسی که به فرزندخواندگی پذیرفته شده است