کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پذیرفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اندازه پذیرفتن
لغتنامه دهخدا
اندازه پذیرفتن . [ اَ زَ / زِ پ َ رُ ت َ] (مص مرکب ) انقیاس . (منتهی الارب ). پذیرش اندازه .
-
انتعاش پذیرفتن
لغتنامه دهخدا
انتعاش پذیرفتن .[ اِ ت ِ پ َ رُ ت َ ] (مص مرکب ) بهبود یافتن : بانواع بِرّ و شفقت او انتعاش پذیرفتی . (جهانگشای جوینی ).
-
انجام پذیرفتن
لغتنامه دهخدا
انجام پذیرفتن . [ اَ پ َ رُ ت َ ] (مص مرکب ) بپایان آمدن . خاتمه یافتن . امکان یافتن : چون امور عالم ... و مواد مشوشات ضمایر خلایق انجام پذیرفت . (جهانگشای جوینی ).هرچه آغاز ندارد نپذیرد انجام .حافظ.
-
پوزش پذیرفتن
لغتنامه دهخدا
پوزش پذیرفتن . [ زِ پ َ رُ ت َ ] (مص مرکب ) قبول پوزش کردن . بحل کردن . بخشیدن : چو بشنید ازو بهمن نیک بخت نپذرفت پوزش ، بر آشفت سخت .فردوسی .
-
پند پذیرفتن
لغتنامه دهخدا
پند پذیرفتن . [ پ َ پ َ رُ ت َ ] (مص مرکب ) قبول اندرز و نصیحت . اتّعاظ. (منتهی الارب ) : دی ماه فناست پند بپذیرچون بلبل و نحل گوشه ای گیرکاندر مه دی بباغ و کهساربلبل لال است و نحل بیکار.خاقانی (تحفةالعراقین ).
-
تقریر پذیرفتن
لغتنامه دهخدا
تقریر پذیرفتن . [ ت َ پ َ رُ ت َ ] (مص مرکب ) استوار شدن . تثبیت شدن . مسلم گردیدن : چون شکسته شود آن لشکر انبوه از تونام لشکرشکنی بر تو پذیرد تقریر.سوزنی .
-
تیسیر پذیرفتن
لغتنامه دهخدا
تیسیر پذیرفتن .[ ت َ پ َ رُ ت َ ] (مص مرکب ) میسر شدن . ممکن شدن . امکان پذیر گشتن : خود این معانی (خوردن ، بوییدن ...) بر قضیت حاجت ... هرگز تیسیر نپذیرد. (کلیله و دمنه ). و بدین دو فتح بانام که به فضل ایزد تبارک و تعالی و فر دولت قاهره تیسیر پذیرفت...
-
تغیر پذیرفتن
لغتنامه دهخدا
تغیر پذیرفتن . [ ت َ غ َی ْی ُ پ َ رُ ت َ ] (مص مرکب ) قبول دگرگونی : آنچه تغیر نپذیرد تویی آنکه نمرده است و نمیرد تویی . نظامی .عهد ما با تو نه عهدی که تغیر بپذیردبوستانی است که هرگز نزند باد خزانش .سعدی .
-
خلل پذیرفتن
لغتنامه دهخدا
خلل پذیرفتن . [ خ َ ل َ پ َ رُ ت َ ] (مص مرکب ) قبول خلل کردن . فساد و تباهی پذیرفتن : به تضریب نمام خائن بنای آن دوستی خلل پذیرد. (کلیله و دمنه ).
-
فرهنگ پذیرفتن
دیکشنری فارسی به عربی
تغرب
-
در میان خود پذیرفتن
دیکشنری فارسی به عربی
تبن
-
به فرزندی پذیرفتن
دیکشنری فارسی به عربی
تبن , موسسة فرعية
-
درمیان خود پذیرفتن
دیکشنری فارسی به عربی
موسسة فرعية
-
بااغوش باز پذیرفتن
دیکشنری فارسی به عربی
صدر
-
جستوجو در متن
-
coopting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همکاری، بهمکاری پذیرفتن، بعنوان همقطار پذیرفتن