کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پذیرش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پذیرش
/pazireš/
معنی
۱. پذیرفتاری؛ پذرفتاری؛ قبول.
۲. تعهد؛ آگرمان.
۳. فرمان برداری.
۴. (اسم) قسمتی در بیمارستان، هتل و امثال آن که وظیفۀ متصدی آن ثبتنام مراجعین است.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
اجابت، استجابت، پذیرایی، تقبل، عهدهگیری، قابلیت، قبول، مطاوعت ≠ رد
فعل
بن گذشته: پذیرش کرد
بن حال: پذیرش کن
دیکشنری
admission, admittance, acceptability, acceptableness, acceptance, allowance, assent, compliance, intake, receipt, reception, resignation, sanction, tolerance, yes
-
جستوجوی دقیق
-
پذیرش
واژگان مترادف و متضاد
اجابت، استجابت، پذیرایی، تقبل، عهدهگیری، قابلیت، قبول، مطاوعت ≠ رد
-
پذیرش
فرهنگ فارسی معین
(پَ رِ) (اِمص .) 1 - فرمانبرداری . 2 - قبول . 3 - به رسمیت شناخته شدن نمایندة یک دولت نزد دولتی دیگر.
-
پذیرش
لغتنامه دهخدا
پذیرش . [ پ َ رِ ] (اِمص ) مصدر دوم پذیرفتن . قبول . پذیرفتاری . تعهّد. تقبّل . فرمانبرداری . (برهان ) : و به بخارا شدند [ یعنی حسین طاهر و عبداﷲ صابونی ] و امیر خراسان را پذیرشها کردند به مالهاء بزرگ . (تاریخ سیستان ).بدادو دهش دل بیارای ورای پذیرش ...
-
پذیرش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) pazireš ۱. پذیرفتاری؛ پذرفتاری؛ قبول.۲. تعهد؛ آگرمان.۳. فرمان برداری.۴. (اسم) قسمتی در بیمارستان، هتل و امثال آن که وظیفۀ متصدی آن ثبتنام مراجعین است.
-
پذیرش
دیکشنری فارسی به عربی
استقبال , تصريح , دخول , قبول , مريض , موافقة
-
واژههای مشابه
-
acceptance region
ناحیۀ پذیرش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] ناحیهای در توزیع نمونهگیری آمارۀ آزمون که با فرض صفر مورد آزمون سازگار است
-
acceptance stage
مرحلۀ پذیرش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] آخرین مرحله از پنج مرحلۀ مرگ که با کنارهگیری از زندگی و تسلیم در برابر واقعیت مرگ حتمی بروز میکند
-
acceptance manager
مدیر پذیرش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] مدیر خطی که مسئولیت نظارت بر روند پذیرش مسیر را بر عهده دارد
-
certificate of acceptance
گواهی پذیرش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] گواهیای که باتوجهبه گواهی همخوانی و بر مبنای مقررات پذیرش صادر میشود
-
acceptance test
آزمون پذیرش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، رایانه و فنّاوری اطلاعات] [حملونقل هوایی] آزمایش سختافزارهای هواگَرد یا متعلقات آن تحت نظارت مشتری یا نمایندۀ قانونی او قبل از تحویل [رایانه و فنّاوری اطلاعات] آزمونی که با آن درستی کارکرد یک سامانۀ رایانهای با دادههای واقعی، برا...
-
angle of acceptance
زاویۀ پذیرش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] زاویۀ برخورد پرتوهای نور به دهانۀ تار نوری هنگامیکه نور به درون تار نوری هدایت شود
-
acceptance plan
برنامۀ پذیرش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] دستورالعملی معین برای انجام فعالیتهایی در پشتیبانی از الزامات پذیرش مسیر
-
admission 1
پذیرش 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت سلامت] پذیرفتن رسمی فرد برای دریافت خدمات مراقبت سلامت از مراکز ارائهکنندۀ خدمات بالینی سرپایی و بستری و سایر خدمات مرتبط
-
reception desk, reception
پذیرش 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] محلی در مهمانخانه/ هتل که مهمانان و مراجعهکنندگان در هنگام ورود، به آنجا مراجعه و تقاضای خود را عنوان میکنند