کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پخشیده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پخشیده
/paxšide/
معنی
۱. کوفتهشده.
۲. پهنشده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
diffusive
-
جستوجوی دقیق
-
پخشیده
فرهنگ فارسی معین
(پَ دِ) (ص مف .) پهن شده ، کوفته شده .
-
پخشیده
لغتنامه دهخدا
پخشیده . [پ َ دَ / دِ ] (ن مف ) کوفته شده . پهن شده . پراکنده .
-
پخشیده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) ‹پخشوده، پخچیده› [قدیمی] paxšide ۱. کوفتهشده.۲. پهنشده.
-
واژههای مشابه
-
shallowly oblong
مستطیلی پخشیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی بخش یا اندامی به شکل مستطیل در گیاهان که نسبت طول به عرض آن دو به سه باشد
-
diffused aeration, diffused-air aeration
هوادهی پخشیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] نوعی هوادهی که در آن اکسیژن را با دستگاه پخشکنندهای که در داخل حوض هوادهی تعبیه شده است، وارد فاضلاب میکنند
-
diffused air
هوای پخشیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] حبابهای کوچک هوا که برای انتقال اکسیژن به مایع در زیر سطح آن تشکیل میشود
-
diffused power
قدرت پخشیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] قدرتی که برخلاف قدرت آمرانه (authoritative power) بهصورت گستردهای در میان گروهی از افراد و نهادها در یک پهنۀ مفروض توزیع شده باشد
-
distributed fire
آتش پخشیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] آتشی که در منطقۀ هدف پخش میشود تا بیشترین کارایی را در پی داشته باشد
-
diffuse front
جبهۀ پخشیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] جبههای که تغییرات دما و سمت و سرعت باد در دو سوی آن ضعیف است
-
diffuse radiation
تابش پخشیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] انرژی تابشی منتشرشده در حجم کوچکی از فضا در جهتهای مختلف
-
diffuse series
سری پخشیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مجموعهای از خطوط طیفی در عناصر قلیایی که براثر گذار از حالت p به حالت d به وجود میآیند
-
diffuse nebula
سحابی پخشیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] سحابی بیشکلی که طیف آن ممکن است گسیلی یا جذبی باشد
-
diffuse scattering
پراکندگی پخشیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] هالههایی که پیرامون بازتابهای پرشدت براگ در نقش پراش پرتوِ ایکس از بلورها ظاهر میشوند
-
diffuse illumination
روشنایی پخشیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] روشنایی حاصل از چشمههای متعدد با پراکندگی بالا