کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پخش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پخش
/paxš/
معنی
۱. تقسیم؛ توزیع.
۲. (صفت) پهن.
۳. (صفت) چیزی که در زیر پا یا در اثر ضربه و فشار کوبیده و پهن شده باشد.
۴. (صفت) پاشیده؛ پراکنده.
〈 پخش شدن: (مصدر لازم)
۱. پهن شدن.
۲. پراکنده شدن.
〈 پخش کردن: (مصدر متعدی)
۱. پهن کردن.
۲. پراکنده کردن.
۳. توزیع کردن.
〈 پخشوپلا: (صفت) [عامیانه]
۱. پراکنده.
۲. ریخته و پاشیده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. تقسیم، توزیع، متفرق، منتشر، نشر
۲. پهن، گسترده
۳. پاشیده، پراکنده ≠ جمع
فعل
بن گذشته: پخش کرد
بن حال: پخش کن
دیکشنری
broad, broadcast, circulation, delivery, diffuse, diffusion, diffusive, dispensation, dispersal, dispersion, distribution, division, emission, far-flung, issue, transmittal
-
جستوجوی دقیق
-
پخش
واژگان مترادف و متضاد
۱. تقسیم، توزیع، متفرق، منتشر، نشر ۲. پهن، گسترده ۳. پاشیده، پراکنده ≠ جمع
-
پخش
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (ص .) 1 - پهن ، پخت . 2 - پراکنده ، پاشیده . 3 - منتشر.
-
پخش
لغتنامه دهخدا
پخش . [ پ َ ] (اِ، ص ) رجوع به پخس شود.
-
پخش
لغتنامه دهخدا
پخش . [ پ َ ] (ص ) پهن . پخت . (فرهنگ فارسی معین ). || پراکنده . پاشیده .- پخش شدن ؛ با زمین هموار شدن . خرد شدن : ز تیغش همی لعل شد باد و گردز گرزش همی پخش شد اسب و مرد. اسدی .و در فرهنگها به کلمه ٔ پخش مطلق ، معانی ذیل را داده اند: پژمرده . بی آب ...
-
پخش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) ‹پخچ، پخج، پخت› paxš ۱. تقسیم؛ توزیع.۲. (صفت) پهن.۳. (صفت) چیزی که در زیر پا یا در اثر ضربه و فشار کوبیده و پهن شده باشد.۴. (صفت) پاشیده؛ پراکنده.〈 پخش شدن: (مصدر لازم)۱. پهن شدن.۲. پراکنده شدن.〈 پخش کردن: (مصدر متعدی)۱. پهن کردن...
-
پخش
دیکشنری فارسی به عربی
انتشار , توزيع
-
پخش
لهجه و گویش تهرانی
پخچ (پهن)
-
واژههای مشابه
-
diffusion theory
نظریۀ پخش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نظریهای که بنا بر آن بخشی از تغییرات چگالی حاملهای بار در نیمرساناها براثر پخش ایجاد میشود
-
release print, release 5
نسخۀ پخش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نسخۀ کامل و نهایی فیلم که برای توزیع و پخش آماده است
-
diffusion model
مدل پخش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] مجموعهای از معادلههای ریاضی که با آنها پخش مواد رهاشده در جوّ یا اقیانوس را شبیهسازی میکنند
-
narrowcast
ویژهپخش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] نوعی پخش پیام برای گیرندههای خاص
-
webcasting
وبپخش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ارسال مطالب صوتی و تصویری از طرف کارساز برای مخاطبان انبوه وب
-
جدول پخش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] ← جدول پخش برنامه
-
broadcast
پخش 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، مهندسی مخابرات] [رمزشناسی، مهندسی مخابرات] انتشار امواج الکترومغناطیسی شامل پیامهای مخابراتی اعم از داده و صوت و تصویر برای تمام گیرندهها [سینما و تلویزیون] پخش گستردۀ برنامههای رادیو و تلویزیون بهصورت موجی یا بافهای/ کابلی مت...