کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پخت سرِ میز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
cart service
پخت سرِ میز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] شیوهای از پذیرایی که در آن میزبان غذا را در تالار در کنار میز مهمانان آماده و عرضه میکند
-
واژههای مشابه
-
martempering, marquenching
مارتپخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] مجموعۀ عملیات حرارتی برای تبدیل ساختار آلیاژ به مارتنزیت
-
co-curing
همپخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار- تایر] ← همولکانش
-
kiln
کورۀ پخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] کورهای دمابالا برای پخت بدنههای سرامیکی یا تفجوشی متـ . پزاوه
-
نیم پخت
لغتنامه دهخدا
نیم پخت . [ پ ُ ](ن مف مرکب ) نیم پخته . نیم پز. رجوع به نیم پخته شود.- نیم پخت شدن ؛به کمال نرسیدن : راست کاران بلندنام شوندکجروان نیم پخت و خام شوند.سنائی .
-
austempering
آسپخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] فرایندی در عملیات حرارتی فولاد که در آن فولادی که پیش از این تا بالای دامنۀ دگرگونی (transformation range) حرارت دیده است به آستنیت تبدیل میشود
-
oven spring
پُف پخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] افزایش ناگهانی حجم خمیر در نتیجۀ بالا بودن سرعت تخمیر و تولید گاز در ابتدای پخت
-
cure cycle
چرخۀ پخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] برنامهای زمانی که در طی آن یک آمیزۀ گرماسخت پلاستیکی یا لاستیکی در شرایط دمایی معین قرار میگیرد تا دارای خواص مشخصی شود
-
cure time, curing time
زمان پخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] فاصلۀ زمانی میان قرارگیری یک بسپار گرماسخت در معرض شرایط پخت تا هنگامی که خواص معینی در آن پدید آید
-
curing 1
پخت 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] فرایندی شیمیایی که در آن بسپارها یا چندپارها به هم متصل میشوند تا شبکهای بسپاری تشکیل دهند
-
curing 2
پخت 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار- تایر] ← ولکانش
-
kiln furniture
پختاسباب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] قطعات دیرگدازی که بهعنوان پایۀ نگهدارندۀ بدنۀ خام در کورههای پخت به کار میروند
-
biscuit firing
پخت بیسکویت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] پخت بدنههای سرامیکی پیش از لعاب دادن
-
enamel firing
پخت تزیین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] فرایند حرارتدهی پس از ایجاد پوششهای عموماً تزئینی با رنگ و مواد فلزی، مانند طلا، که معمولاً در دمای 700 تا 800 درجۀ سلسیوس صورت میگیرد و باعث تثبیت و دوام پوشش میشود