کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پتگر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پتگر
/patgar/
معنی
آنکه آهار به پارچه میزند؛ آهارزننده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پتگر
فرهنگ فارسی معین
(پَ گَ) (ص فا.) آهار زننده ، آهار کننده .
-
پتگر
لغتنامه دهخدا
پتگر. [ پ َ گ َ ] (ص مرکب ) آهارزننده . آهارکننده .
-
پتگر
لغتنامه دهخدا
پتگر. [ پ َ گ ِ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) پتگیر. پرویزن . (جهانگیری ). ماشوب .
-
پتگر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] patgar آنکه آهار به پارچه میزند؛ آهارزننده.
-
جستوجو در متن
-
گر
لغتنامه دهخدا
گر. [ گ َ ] (پسوند) مرادف گار باشد، همچون : آموزگار و آموزگر که از هر دو معنی فاعلیت مفهوم میگردد. (برهان ). استعمال این لفظ در چیزی کنند که جعل جاعل را تصرف در هیئت آن چیز باشد، چون : شمشیرگر و زرگر مجاز است ، زیرا که جعل و جاعل را در ذات زر و آهن ه...