کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پتک دار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پتک دار
/potkdār/
معنی
آهنگر.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پتک دار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) ‹پتکزن› [قدیمی] potkdār آهنگر.
-
واژههای مشابه
-
پِتُّک
لهجه و گویش گنابادی
pettok در گویش گنابادی یعنی پر مو معادل واژه پُرپَت میباشد.
-
پَتَکْ
لهجه و گویش گنابادی
patak در گویش گنابادی یعنی دزدی و غارت
-
forging
پتککاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی مواد و متالورژی] نوعی عملیات شکلدهی مکانیکی که در آن نیروهای فشاری و ضربهای معمولاً در حین حرکت دادن بر جسم وارد میشوند
-
پتک زن
لغتنامه دهخدا
پتک زن . [ پ ُ زَ ] (نف مرکب ) آهنگر. پتکدار : سر عدو بتن اندر فروبرد بدبوس چنانکه پتک زن اندر زمین بردسندان .فرخی .
-
پتک زدن
دیکشنری فارسی به عربی
زلاجة
-
press forging
پتککاری پرسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] تغییر شکل مومسان فلز در پرس، عموماً تحت فشار ناگهانی و یکمرحلهای
-
drop forging
پتککاری وزنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] نوعی پتککاری که با سقوط پتک انجام میشود
-
پتک و مطراق
فرهنگ گنجواژه
وسائل کوبیدن.
-
واژههای همآوا
-
پتکدار
لغتنامه دهخدا
پتکدار. [ پ ُ ] (نف مرکب ) آهنگر.
-
جستوجو در متن
-
کزدان
واژهنامه آزاد
نام دهی است در شهرستان زیباک بدخشان، یک درۀ زیبا و سبرسبز با آب و هوای گوارا و چشمه سارهای نقره گون. در این دهکده در حدود 40 خانوار زندگی می کنند که همه از نسل پاک تاجیکان آریایی با کیش شیعه اسماعیلی هستند. همه مردم این دهکده کشاورز و دام دار هستند و...
-
کدین
لغتنامه دهخدا
کدین . [ ک ُ ] (اِ) بمعنی کدنگ است و آن چوبی باشد که گازران و دقاقان بدان جامه را دقاقی کنند. (برهان ) (آنندراج ) : از حربه سینه ماند چون کنده از تبروز گرز مغز گردد چون جامه از کدین . مسعودسعد.نگه دار اندرین آشفته بازارکدین گازر از نارنج عطار. نظامی ...