کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پتر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پتر
/patar/
معنی
تکۀ فلز یا چیز دیگر که بر روی آن طلسم یا تعویذ بنویسند: ◻︎ چشم بد کز پتر آهن و تعویذ نگشت / بند تعویذ ببرّید و پتر باز دهید (خاقانی: ۱۶۴).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پتر
فرهنگ فارسی معین
(پَ تَ) [ هند. ] ( اِ.) قطعه ای از طلا، نقره ، مس ، برنج و مانند آن که بر روی آن طلسمات و تعویذ نقش کنند.
-
پتر
لغتنامه دهخدا
پتر. [ پ َ ت َ ] (اِ) تُنُکه ٔ طلا و نقره و مس و برنج و امثال آنرا گویند که در آن اسماء و طلسمات و تعویذ نقش کنند. (برهان ). این کلمه هندی است . (رشیدی ). و صاحب غیاث اللغات گوید پتر به فتحتین پاره های آهن پهن کرده شده و این لفظ مشترک است در هندی و ف...
-
پتر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از هندی] [قدیمی] patar تکۀ فلز یا چیز دیگر که بر روی آن طلسم یا تعویذ بنویسند: ◻︎ چشم بد کز پتر آهن و تعویذ نگشت / بند تعویذ ببرّید و پتر باز دهید (خاقانی: ۱۶۴).
-
واژههای مشابه
-
شِتِر و پِتِر
فرهنگ گنجواژه
شلخته.
-
واژههای همآوا
-
پطر
لغتنامه دهخدا
پطر. [ پ ِ ] (اِخ ) ملقب به کبیر. نام تسار روسیه که از 1672 تا 1725 م . حکومت کرد وی در مسکو بسال 1672 م . تولد شد و با قوت اراده قدرت استره لیتزها را از میان برد و بر آن شد که قوم خویش را به ملتی متمدن مبدل سازد و تمدن مغرب را در کشور خویش منتشر کند...
-
جستوجو در متن
-
petr
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پتر
-
عوف
واژهنامه آزاد
پتر
-
blue peter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آبی پتر
-
peter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پتر، پطرس حواری عیسی، از پا افتادن، کم امدن، ته کشیدن
-
منچیکوف
لغتنامه دهخدا
منچیکوف .[ م َ / م ِ ک ُ ] (اِخ ) سیاستمدار روس که در سال 1672م . در مسکو متولد و در سال 1792 در سیبری درگذشت . او فرزند شیرینی فروشی بیش نبود ولی همبازی پتر کبیر امپراتور روس گردید. او در سال 1696 در اردوی پتر کبیر در آزف شرکت کرد و سپس با تزار به ه...
-
تولستوی
لغتنامه دهخدا
تولستوی . [ ت ُ ت ُ ] (اِخ ) لئون . (کنت ) سیاستمدار روسی و از مشاوران پتر کبیر بود. (از فرهنگ فارسی معین ج 5).
-
تالیس
لغتنامه دهخدا
تالیس . (اِ) بهندی درخت زرنب را گویند. رجوع به فهرست مخزن الادویه ص 302 و زرنب و تالیستر و تالیس پتر و تالیس تپر شود.