کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پا دررفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
timer
زمانپا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مدار یا وسیلهای که برای واپایش عملکرد مدار یا وسیلۀ دیگری به کار میرود
-
cryostat
زمپا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ابزاری برای فراهم کردن محیط کمدما برای انجام آزمایش تحت شرایط مورد نظر
-
rhizopodium, reticulopodia
ریشهپا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] نوعی پای کاذب ظریف و ریشهمانند
-
potentiostat
پتانسیلپا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] وسیلهای برای اعمال پتانسیل ثابت بر روی الکترود بهمنظور بررسی واکنشهای خوردگی و الکتروشیمیایی
-
scoria
سنگ پا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] آذرآواری با شکل نامنظم و حفرههای فراوان
-
lobopodium
پهنپا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] نوعی پای کاذب پهن با انتهای گرد
-
regular footer, regular
راستپا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] تختهبرفسُری که پای چپ خود را در جلو و پای راست را در عقب تختهبرف قرار میدهد
-
آب پا
فرهنگ فارسی معین
(اِفا.) میرآب ، کسی که در تقسیم آب نظارت کند.
-
پنج پا
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (اِمر.) 1 - خرچنگ . 2 - برج چهارم از دوازده برج فلکی ، برج سرطان .
-
پا انداختن
فرهنگ فارسی معین
(اَ تَ) (مص ل .) جاکِشی کردن ، واسطة عمل منافی عفت شدن .
-
پا دادن
فرهنگ فارسی معین
(دَ)(مص م .) کمک کردن ، نیرو دادن .
-
پا دادن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) فرصت مناسب پیش آمدن .
-
پا درمیانی
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (ص .) مجازاً: میانجیگری و واسطه شدن جهت آشتی و یا از میان بردن اختلاف طرف های دعوا، وساطت .
-
پا زدن
فرهنگ فارسی معین
(زَ دَ) (مص ل .) زیان رسانیدن ، خیانت کردن .
-
پا کوتاه
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.) 1 - حیواناتی که پای کوتاه دارند. 2 - ویژگی بعضی از گیاهان که کوتاه بودن بوته های آن را در مقایسه با بوته های دیگر نشان می دهد.