کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پایینشکم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
hypogastrium
پایینشکم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] بخش میانی پایینترین قسمت شکم که در زیر منطقۀ نافی واقع شده است
-
واژههای مشابه
-
شکم
واژگان مترادف و متضاد
بطن ≠ ظهر
-
شکم
لغتنامه دهخدا
شکم . [ ش َ ] (ع مص ) گزیدن . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).شکیم . (منتهی الارب ). || رشوه دادن به والی و بستن دهان او را. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). رشوت دادن والی را. (تاج المصادر بیهقی ). || پاداش دادن . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطبا...
-
شکم
لغتنامه دهخدا
شکم . [ ش َ ک َ ] (ع مص ) گرسنه گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
شکم
لغتنامه دهخدا
شکم . [ ش َ ک ِ ] (ع اِ) شیر بیشه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (ص ) گرسنه . (ناظم الاطباء).
-
شکم
لغتنامه دهخدا
شکم . [ ش ِ ک َ ] (اِ) اِشکم . بطن و آن جزء از بدن که روده ها در آن واقع شده اند. (ناظم الاطباء). ترجمه ٔ بطن و گوی و تنور از تشبیهات اوست . (آنندراج ). قسمتی از تنه که بین قفسه ٔ سینه و لگن قرار دارد و شامل قسمت اعظم دستگاه گوارش و قسمتهایی از دستگا...
-
شکم
لغتنامه دهخدا
شکم . [ ش ِ ک َ ] (ع اِ) نقاب . (منتهی الارب ).
-
شکم
لغتنامه دهخدا
شکم . [ ش ُ ] (ع اِ) ثواب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پاداش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دهش . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). عطا. (آنندراج ).دهش . و گویند دهشی است که به عنوان جزا باشد و اگر ابتدا به ساکن باش...
-
شکم
لغتنامه دهخدا
شکم . [ ش ُ ک ُ ] (ع اِ) ج ِ شَکیمَه . (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به شکیمة شود.
-
belly 1
شکم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] رویۀ داخلی کمان که کمانگیر در هنگام تیراندازی آن را میبیند متـ . شکم کمان belly of bow
-
شکم
فرهنگ فارسی معین
(شَ یا ش کَ) [ په . ] (اِ.) 1 - بخشی از بدن که بین قفسة سینه و لگن خاصره قرار دارد و شامل قسمت اعظم دستگاه گوارش و قسمت هایی از دستگاه ادرار است . 2 - باطن ، درون . 3 - (عا.) آبستنی . 4 - واحدی برای شمارش تعداد زایمان . 5 - انحناء، قوس . ؛ ~از عزا ...
-
شکم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: aškomb, šakamb] ‹اشکم› šekam ۱. (زیستشناسی) قسمت میانی بدن جانوران که معده، رودهها، کبد و چند عضو دیگر در آن قرار دارد.۲. (زیستشناسی) [مجاز] معده.۳. (زیستشناسی) [مجاز] دستگاه گوارش.۴. (زیستشناسی) بخش عقبی بدن حشرات و بندپایان.۵. [م...
-
شکم
دیکشنری فارسی به عربی
بطن , رحم , معي , نتوء , وادي
-
شکم
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: tel / eškam طاری: tel طامه ای: tel طرقی: tel کشه ای: tel نطنزی: tel / eškam