کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاییز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پاییز
/pāy(')iz/
معنی
از فصول چهارگانۀ سال که شامل ماههای مهر، آبان، و آذر است؛ برگریزان؛ خزان.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
برگریزان، خریف، خزان، مهرگان
دیکشنری
autumn, fall
-
جستوجوی دقیق
-
پاییز
واژگان مترادف و متضاد
برگریزان، خریف، خزان، مهرگان
-
پاییز
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) یکی از فصول چهارگانة سال و آن فصل سوم سال است که از اول مهر تا سی آذر می باشد.
-
پاییز
لغتنامه دهخدا
پاییز. (اِ) رجوع به پائیز شود.
-
پاییز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: pātež] ‹پاذیز، پادیز، پاریز، پاییز› pāy(')iz از فصول چهارگانۀ سال که شامل ماههای مهر، آبان، و آذر است؛ برگریزان؛ خزان.
-
پاییز
دیکشنری فارسی به عربی
خريف , سقوط
-
پاییز
لهجه و گویش بختیاری
pâiz پاییز.
-
واژههای مشابه
-
پاییز خَوَر کُن
لهجه و گویش بختیاری
pâiz xavar-kon قاصدک.
-
جستوجو در متن
-
رسپینا
فرهنگ نامها
(تلفظ: raspinā) (در زند و پازند) فصل پاییز ، پاییز .
-
earthiness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاییز
-
alumine
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاییز
-
autumnian
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاییز
-
autumnally
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاییز
-
drawbores
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاییز