کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پایی
لغتنامه دهخدا
پایی . (ص نسبی ) قلیان پا، دراصطلاح اصفهانیان قلیان ِ نی پیچ . مقابل قلیان دستی .
-
پایی
دیکشنری فارسی به عربی
دواسة
-
واژههای مشابه
-
گردون پایی
لغتنامه دهخدا
گردون پایی . [ گ َ ] (حامص مرکب ) مؤلف آنندراج نویسد: گردون پایی ، تبختر و خرام : بی نیازی ز بزرگی نتوان حاصل کردطی این ره نتوان کرد به گردون پایی . درویش واله هروی .خان آرزو میفرمایند در این نظر است بوجوه : اول آنکه این لفظ با گوش ما بسیار ناآشنا ا...
-
tarsal
مچپایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] مربوط به استخوانهای مچ پا یا واقع در آن
-
شکسته پایی
لغتنامه دهخدا
شکسته پایی . [ ش ِ ک َ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) حالت و صفت شکسته پای . پای شکسته داشتن . (یادداشت مؤلف ) : هرکه را این شکسته پایی دادآن لطف کرد و مومیایی داد. نظامی .رجوع به شکسته پا شود.
-
language maintenance
زبانپایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] وضعیتی که در آن جامعهای زبان خود را در برابر فشار زبانهای غالب حفظ میکند متـ . حفظ زبان
-
weapons control
سلاحپایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نظارت رسمی فرماندهِ پدافند هوایی منطقه، در سطوح مختلف، بر تمام سلاحهای پدافند هوایی در منطقۀ تحت فرماندهی او
-
pedal cymbal, hi-hat cymbal, choke cymbal, hi-hats, Charleston cymbal
سِنج پایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نوعی سِنج که دو صفحۀ آن روبهروی هم و بر روی یک پایۀ عمودی قرار میگیرند و با فشار آوردن بر روی پایی (pedal) به هم کوبیده میشوند
-
پشت پایی
فرهنگ فارسی معین
(پُ) (ص نسب .) هیز، مخنّث .
-
دم پایی
لغتنامه دهخدا
دم پایی . [ دَ ] (اِ مرکب ) کفش راحتی از چرم یا ابر یا چوب که در منزل پوشند. کفش خانه . راحتی . (یاداشت مؤلف ).
-
خانه پایی
لغتنامه دهخدا
خانه پایی . (حامص مرکب ) عمل سرایدار. عمل حافظ خانه . رجوع به «خانه پا» شود.
-
پشت پایی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] poštepāy(')i پسر بدکار؛ هیز؛ مخنث.
-
دوچرخه پایی
دیکشنری فارسی به عربی
دراجة
-
سر پایی
لهجه و گویش تهرانی
بدون بستری شدن یا معطلی