کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پایۀ سوپ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
grade, échelle 1 (fr.)
پایه 7
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] امتیاز کارمند ازنظر درجه و مقام اداری و دریافت حقوق؛ رتبه
-
root 1
پایه 8
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نتی که آکورد بر مبنای آن نامیده میشود
-
stock 2, rootstock, understock
پایه 9
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] بخش پایینی در ترکیب پیوندی
-
test stand
پایۀ آزمایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] وسیلهای برای آزمایش و راهاندازی موتور شامل تجهیزات روشن کردن موتور و اتصال آن به یک جایگاه دارای تجهیزات واپایی و پایشگری
-
cloud base
پایۀ اَبر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] پایینترین تراز جوّ که در آن هوا دارای کمیت قابلمشاهدهای از ذرات اَبر است
-
terminal abutment
پایۀ انتهایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] دندان طبیعی یا کاشتینۀ دندانی (dental implant) در هریک از دو انتهای پل که باعث نگه داشتن آن میشود
-
payload 1
پایهبار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] دادههای کاربر که در مدار یا شبکه حمل میشود و از اطلاعات نشانکدهی/ سیگنالدهی و واپایش و سرایند جداست
-
endpin
پایۀ تحتانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] میلۀ قابلتنظیمی که بر بخش تحتانی ویلنسل یا کنترباس نصب میشود متـ . پایه 4
-
basifixed
پایهچسب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی نوعی کرک که از قاعده به سطح یک اندام چسبیده باشد
-
multiple abutment
پایۀ چندگانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] دو یا چند دندان مجاور که بههم متصل میشوند تا درمجموع بهعنوان یک پایۀ واحد برای دندانواره عمل کنند
-
thermometer support
پایۀ دماسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ابزاری که دماسنجهای کمینه و بیشینه را در وضعیت مناسب برای اندازهگیری در ابزارپوش نگهداری میکند
-
dual basis
پایۀ دوگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] پایهای برای فضای دوگان یک فضای بُرداری مفروض که بهوسیلۀ پایۀ فضای بُرداری مفروض ساخته میشود
-
rail foot, rail base
پایۀ ریل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] قسمت پایین ریل که در حالت افقی قرار دارد و تکیهگاه ریل است
-
bumper bracket, bumper iron, bumper mounting
پایۀ سپر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] قطعهای فلزی که سپر با آن به بدنه یا شاسی خودرو متصل میشود
-
frangible base
پایۀ شکننده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نوعی پایۀ علائم راهنمایی که براثر برخورد از محل مشخصی که قبلاً به همین منظور تضعیف شده است بهراحتی میشکند