کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پایه 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
abutment
پایه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] دندان طبیعی یا کاشتینهای (implant) که تکیهگاه بَرسازۀ ثابت یا متحرک است
-
جستوجو در متن
-
ممشي
دیکشنری عربی به فارسی
پياده رو , پايه ستون , پايه مجسمه , پايه
-
mountings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پایه ها، پایه، ارایش، اسباب
-
footing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پایه، وضع، جای پا، پایه ستون
-
semi-portal crane
جرثقیل دوپایهبلند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی جرثقیل دروازهای پایهبلند که دو پایۀ آن بر روی اسکله یا انبار و پایۀ دیگر بر روی دیوار مستقر است
-
footings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پایه ها، وضع، جای پا، پایه ستون
-
pedestaling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پایه گذاری، روی پایه قرار دادن، بلند کردن، ترفیع دادن
-
bedfoot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بستنی، پایه یا ستون تختخواب، پایه تختخواب
-
tripod
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سه پایه، سه رکنی، چیزی که سه پایه داشته
-
basing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پایه گذاری، بنیان نهادن، مبنا قراردادن، پایه زدن
-
socle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صاف، پایه ستون، برامدگی پایه ستون و امثال آن
-
پایور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] pāyvar صاحبمنصب؛ صاحبپایه؛ پایهور.
-
tripods
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سه پایه، سه رکنی، چیزی که سه پایه داشته
-
مسند الحطب
دیکشنری عربی به فارسی
سه پايه , پيش بخاري , سه پايه اي که کنار بخاري مي گذاشتند