کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پایه حوض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
basifixed
پایهچسب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی نوعی کرک که از قاعده به سطح یک اندام چسبیده باشد
-
multiple abutment
پایۀ چندگانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] دو یا چند دندان مجاور که بههم متصل میشوند تا درمجموع بهعنوان یک پایۀ واحد برای دندانواره عمل کنند
-
thermometer support
پایۀ دماسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ابزاری که دماسنجهای کمینه و بیشینه را در وضعیت مناسب برای اندازهگیری در ابزارپوش نگهداری میکند
-
dual basis
پایۀ دوگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] پایهای برای فضای دوگان یک فضای بُرداری مفروض که بهوسیلۀ پایۀ فضای بُرداری مفروض ساخته میشود
-
rail foot, rail base
پایۀ ریل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] قسمت پایین ریل که در حالت افقی قرار دارد و تکیهگاه ریل است
-
bumper bracket, bumper iron, bumper mounting
پایۀ سپر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] قطعهای فلزی که سپر با آن به بدنه یا شاسی خودرو متصل میشود
-
bouillon
پایۀ سوپ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] آب صافنشدۀ حاصل از جوشاندن گوشت مرغ یا گوشت گاو
-
frangible base
پایۀ شکننده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نوعی پایۀ علائم راهنمایی که براثر برخورد از محل مشخصی که قبلاً به همین منظور تضعیف شده است بهراحتی میشکند
-
steering column, steering stand 1
پایۀ فرمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ستونپایهای فلزی برای نگهداری فرمان سکان
-
slip base
پایۀ لغزان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نوعی پایۀ علائم راهنمایی که سازهای در انتها یا نزدیک به انتهای آن وجود دارد که در هنگام برخورد وسیلۀ نقلیه با آن برای کاستن از شدت تصادف از بنپایه جدا میشود، اما در برابر باد مقاوم است
-
orthogonal basis
پایۀ متعامد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] پایهای برای یک فضای ضرب داخلی متشکل از بُردارهای دوبهدومتعامد
-
local base
پایۀ موضعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
intermediate abutment, pier 1
پایۀ میانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] دندان طبیعی یا کاشتینۀ دندانی (dental implant) که در مجاورت آن دندان طبیعی دیگری نباشد و به همراه پایههای انتهایی بَرسازۀ دندانی را نگه دارد
-
pylon
پایۀ نصب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] سازهای که موتور یا جعبهدندۀ اصلی یا مهمات یا مخازن سوخت بیرونی بر روی آن سوار میشود
-
orthonormal basis
پایۀ یکامتعامد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] پایهای برای یک فضای ضرب داخلی متشکل از بُردارهای یکامتعامد