کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پایاپای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پایاپای
/pāyāpāy/
معنی
ویژگی معاملهای که با معاوضۀ جنس و بدون پول انجام میشود؛ دادوستد جنسی؛ تهاتری.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. پابهپا، تهاتر، تهاتری، مبادله، متبادل
۲. همبر
دیکشنری
barter, exchange
-
جستوجوی دقیق
-
پایاپای
واژگان مترادف و متضاد
۱. پابهپا، تهاتر، تهاتری، مبادله، متبادل ۲. همبر
-
پایاپای
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) داد و ستدِ جنسی ، معامله ای که در آن پول رد و بدل نشود.
-
پایاپای
لغتنامه دهخدا
پایاپای . (اِ مرکب ) تهاتُر. پابپا. عمل دو کس یا دو کشور که طلب های خود را بجای وامهائی که بهم دارند حساب کنند. || مبادله . || هم بَر : لبی ز نان جنازه بگورکن ندهدوگر بباید با مرده خفت پایاپای .سوزنی .
-
پایاپای
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) (اقتصاد) pāyāpāy ویژگی معاملهای که با معاوضۀ جنس و بدون پول انجام میشود؛ دادوستد جنسی؛ تهاتری.
-
پایاپای
واژهنامه آزاد
این کلمه در اصل، ترکی بوده و به معنی سهم (پای) در مقابل سهم است.
-
واژههای مشابه
-
barter
معاملۀ پایاپای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] مبادلۀ کالا یا خدمات بدون ردوبدل شدن پول متـ . تهاتر
-
معامله گر پایاپای
دیکشنری فارسی به عربی
مقايض
-
پایاپای معامله کردن (با )
دیکشنری فارسی به عربی
مقايضة
-
جستوجو در متن
-
متبادل
واژگان مترادف و متضاد
پایاپای، مبادلهکردنی
-
مساوی
فرهنگ واژههای سره
برابر، پایاپای، یکسان
-
تهاتر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] ← معاملۀ پایاپای
-
bartered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مبادله شده، تهاتر کردن، پایاپای معامله کردن
-
مقايض
دیکشنری عربی به فارسی
معامله گر پاياپاي