کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پایان نامه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پایان نامه
/pāyānnāme/
معنی
رسالهای که دانشجویان پس از فارغالتحصیلی در موضوعی خاص مربوط به رشتۀ دانشگاهی خود مینویسند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
dissertation, thesis
-
جستوجوی دقیق
-
پایان نامه
فرهنگ فارسی معین
(مِ) (اِمر.) رساله ای که در پایان دورة تحصیلی می نویسند؛ تز.
-
پایان نامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) pāyānnāme رسالهای که دانشجویان پس از فارغالتحصیلی در موضوعی خاص مربوط به رشتۀ دانشگاهی خود مینویسند.
-
پایان نامه
دیکشنری فارسی به عربی
اطروحة ، إِجارَة
-
واژههای مشابه
-
finish-to-finish, FF
پایانبهپایان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] ویژگی رابطهای منطقی بین دو فعالیت که در آن پایان یافتن فعالیت پسین مشروط به پایان یافتن پیشین است
-
کوتاه پایان
لغتنامه دهخدا
کوتاه پایان . (اِ مرکب ) حیوانات اهلی که پای کوتاه دارند مانند گوسفند و بز و میش و خوک ، مقابل بلندپا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).و رجوع به کوتاه پا شود.
-
شکم پایان
لغتنامه دهخدا
شکم پایان . [ ش ِ ک َ ] (اِ مرکب ) حیوانات بطنی رجلی . (لغات فرهنگستان ). شکم پاییان . ج ِ شکمپای . (اصطلاح جانورشناسی )رده ای از نرم تنان که دارای سرمشخص و در قسمت شکم دارای ماهیچه ای هستند که بر روی آن می خزند. صدف این نرمتنان یک پارچه و مارپیچی اس...
-
بی پایان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) bipāyān ۱. آنچه پایان نداشته باشد؛ بیکران؛ بیانتها.۲. [مجاز] بسیار.
-
start-to-finish, SF 1
آغازبهپایان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] ویژگی رابطهای منطقی بین دو فعالیت که در آن پایان یافتن فعالیت پسین مشروط به آغاز شدن فعالیت پیشین است
-
finish date
تاریخ پایان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] زمان تقویمی به پایان رساندن یک فعالیت در برنامۀ زمانبندی
-
early finish date, EF
زودترین پایان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] در روش مسیر بحرانی، زودترین زمان ممکنی که در آن میتوان یک فعالیت ناتمام را باتوجهبه منابع، قیدها و تاریخ دادهها به پایان رساند
-
rheme
پایانبخش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] آنچه در جمله در پی آغازگر میآید
-
پایانبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← کلید پایانبَر
-
current finish date
پایان جاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] تاریخ برآوردی تکمیل یک فعالیت
-
terminate
پایان دادن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] متصل کردن خطوط ارتباطی یا خطوط مشترکان به مرکز مخابرات