کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پایان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
terminate
پایان دادن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] متصل کردن خطوط ارتباطی یا خطوط مشترکان به مرکز مخابرات
-
termination 1
پایاندهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] فرایند اتصال خطوط ارتباطی یا خطوط مشترکان به مرکز مخابرات
-
end of the journey
پایان سفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] تاریخ و ساعت ارائۀ آخرین خدمت گردشگری به مسافر مطابق با قرارداد
-
abend, abnormal end
پایان غیرعادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] متوقف شدن برنامهریزینشدۀ اجرای برنامه براثر مواجهۀ رایانه با دستور یا فرایندی ناشناس
-
photo finish
پایاننما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ← دوربین پایاننما
-
actual finish date, AF
پایان واقعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] تاریخی که فعالیت عملاً پایان مییابد
-
late finish date, LF
دیرترین پایان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] در روش مسیر بحرانی، دیرترین زمان ممکنی که در آن میتوان یک فعالیت ناتمام را باتوجهبه منابع و قیدها و تاریخ دادهها به پایان رساند
-
پایان نامه
فرهنگ فارسی معین
(مِ) (اِمر.) رساله ای که در پایان دورة تحصیلی می نویسند؛ تز.
-
شکم پایان
فرهنگ فارسی معین
(ش کَ) (اِمر.) جانورانی که روی ماهیچه های شکم خود می خزندو راه می روند.
-
دوال پایان
لغتنامه دهخدا
دوال پایان . [ دَ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) نرم پایان . (یادداشت مؤلف ).
-
قلعه پایان
لغتنامه دهخدا
قلعه پایان . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) از دههای اشرف مازندران است . رجوع به ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 168 شود.
-
قلعه پایان
لغتنامه دهخدا
قلعه پایان . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلباد بخش بهشهر شهرستان ساری ، واقع در 12هزارگزی خاور بهشهر بین راه آهن و شوسه . موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن معتدل مرطوب و مالاریایی است . سکنه ٔ آن 615 تن است . آب آن از چشمه و قنات و محصول آن بر...
-
نرم پایان
لغتنامه دهخدا
نرم پایان . [ ن َ ] (اِ مرکب ) نام قبیله ای افسانه ای در مازندران . (؟) (فهرست ولف ). جانورانی خیالی و خرافی به شکل آدمی که پاهای دراز بی استخوان داشته اند. دوال پایان : چو نزدیکی نرم پایان رسید [ اسکندر ]نگه کرد و مردم بی اندازه دیدنه اسب و نه جوشن ...
-
پایان آبه
لغتنامه دهخدا
پایان آبه . [ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) پس آب ، مقابل سرآبه : این پایان آبه ٔ دنیاست که بشما رسید بدین خوشی تا سرآبه اش چگونه باشد. (کتاب المعارف ).
-
پایان بین
لغتنامه دهخدا
پایان بین . (نف مرکب ) عاقبت بین . عاقبت نگر. عاقبت اندیش : هر که پایان بین تر او مسعودتر.مولوی .