کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پایانبَری پروژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کوتاه پایان
لغتنامه دهخدا
کوتاه پایان . (اِ مرکب ) حیوانات اهلی که پای کوتاه دارند مانند گوسفند و بز و میش و خوک ، مقابل بلندپا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).و رجوع به کوتاه پا شود.
-
شکم پایان
لغتنامه دهخدا
شکم پایان . [ ش ِ ک َ ] (اِ مرکب ) حیوانات بطنی رجلی . (لغات فرهنگستان ). شکم پاییان . ج ِ شکمپای . (اصطلاح جانورشناسی )رده ای از نرم تنان که دارای سرمشخص و در قسمت شکم دارای ماهیچه ای هستند که بر روی آن می خزند. صدف این نرمتنان یک پارچه و مارپیچی اس...
-
بی پایان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) bipāyān ۱. آنچه پایان نداشته باشد؛ بیکران؛ بیانتها.۲. [مجاز] بسیار.
-
rheme
پایانبخش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] آنچه در جمله در پی آغازگر میآید
-
پایانبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← کلید پایانبَر
-
terminate
پایان دادن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] متصل کردن خطوط ارتباطی یا خطوط مشترکان به مرکز مخابرات
-
termination 1
پایاندهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] فرایند اتصال خطوط ارتباطی یا خطوط مشترکان به مرکز مخابرات
-
end of the journey
پایان سفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] تاریخ و ساعت ارائۀ آخرین خدمت گردشگری به مسافر مطابق با قرارداد
-
abend, abnormal end
پایان غیرعادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] متوقف شدن برنامهریزینشدۀ اجرای برنامه براثر مواجهۀ رایانه با دستور یا فرایندی ناشناس
-
photo finish
پایاننما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ← دوربین پایاننما
-
پایان نامه
فرهنگ فارسی معین
(مِ) (اِمر.) رساله ای که در پایان دورة تحصیلی می نویسند؛ تز.
-
شکم پایان
فرهنگ فارسی معین
(ش کَ) (اِمر.) جانورانی که روی ماهیچه های شکم خود می خزندو راه می روند.
-
دوال پایان
لغتنامه دهخدا
دوال پایان . [ دَ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) نرم پایان . (یادداشت مؤلف ).
-
قلعه پایان
لغتنامه دهخدا
قلعه پایان . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) از دههای اشرف مازندران است . رجوع به ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 168 شود.
-
قلعه پایان
لغتنامه دهخدا
قلعه پایان . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلباد بخش بهشهر شهرستان ساری ، واقع در 12هزارگزی خاور بهشهر بین راه آهن و شوسه . موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن معتدل مرطوب و مالاریایی است . سکنه ٔ آن 615 تن است . آب آن از چشمه و قنات و محصول آن بر...