کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاک و ناپاک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پاک و ناپاک
لغتنامه دهخدا
پاک و ناپاک . [ ک ُ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) درست و نادرست .
-
واژههای مشابه
-
پاکشید
فرهنگ نامها
(تلفظ: pāk šid) خورشید درخشان که در پس ابر نهان باشد.
-
clean sheet
گلپاک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] در فوتبال، تیم یا دروازهبانی که در یک بازی گلی دریافت نکرده باشد
-
پاک کردن
واژگان مترادف و متضاد
پالایش، پالودن، تطهیر، تمیز کردن، تنظیف، روفتن، زدودن، ستردن ≠ آلودن، کثیف کردن
-
اصل پاک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی، مجاز] 'aslpāk اصیل؛ نجیب.
-
پاک باختن
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (مص م .) پاکبازی کردن .
-
پاک باخته
فرهنگ فارسی معین
(تِ) ( اِ.) 1 - کسی که همة پول خود را باخته است . 2 - کسی که همه چیز خود را از دست داده است .
-
پاک سازی
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) 1 - پاک کردن جایی . 2 - مجازاً: بیرون کردن یا بازنشسته کردن کارمند یا عضوی از یک موسسه .
-
پاک سرشت
فرهنگ فارسی معین
(س ِ رِ) (ص مر.)پاک نهاد، پاک - طینت .
-
پاک نفس
فرهنگ فارسی معین
( نَ فَ) [ فا - ع . ] (ص مر.) راستگوی .
-
پاک خواندن
لغتنامه دهخدا
پاک خواندن . [ خوا/ خا دَ ] (مص مرکب ) تقدیس .
-
پاک شده
لغتنامه دهخدا
پاک شده . [ ش ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) سترده . زدوده . ممحو. ممحوه . ممحی . ممحیه . محو شده . زایل شده . مطموس . مطموسه . منسوخ . محکوک . ممحوق . ممحوقه . || بری . عاری . || پاک . زکّی . منقّح . مطهّر.
-
پاک شمردن
لغتنامه دهخدا
پاک شمردن . [ ش ِ م ُ دَ ] (مص مرکب ) اِستنظاف .
-
پاک گشتن
لغتنامه دهخدا
پاک گشتن . [ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) رجوع به پاک گردیدن شود.