کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاکسازیشده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
purged
پاکسازیشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] در فرایندهایی نظیر قالبگیری تزریقی، ویژگی استوانکی است که محتوای آن به بیرون پرانده شده است تا مواد ناخواسته را از استوانک بزداید
-
واژههای مشابه
-
پاک شده
لغتنامه دهخدا
پاک شده . [ ش ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) سترده . زدوده . ممحو. ممحوه . ممحی . ممحیه . محو شده . زایل شده . مطموس . مطموسه . منسوخ . محکوک . ممحوق . ممحوقه . || بری . عاری . || پاک . زکّی . منقّح . مطهّر.
-
پاک شده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) pākšode ۱. پاکیزهشده.۲. سترده؛ زدوده؛ محوشده.
-
پاک سازی
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) 1 - پاک کردن جایی . 2 - مجازاً: بیرون کردن یا بازنشسته کردن کارمند یا عضوی از یک موسسه .
-
پاک
واژگان مترادف و متضاد
۱. پاکیزه، تمیز، منزه، نزه، نظیف ۲. زکی، مبرا، مقدس، مهذب، ۳. باعفاف، پاکدامن، عفیف، معصوم، نجیب ۴. سترده، منقح ۵. بیغش، خالص، سره، صاف، صافی، محض، ناب ۶. طاهر، طهر، طیب، مطهر ۷. بیعیب، منقا، نقی ۸. بیآلایش، بیریا، صمیم، مخلص ۹. زلال، صاف، صراح ۱۰. ز...
-
sober, clean
پاک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] ویژگی فردی که با رعایت اصول خودیابی از مصرف مواد و الکل پرهیز میکند
-
پاک
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) 1 - عید فصح ، عیدی که یهودیان هر سال در چهاردهمین روز از نخستین ماه قمری به یاد خروج قوم بنی اسرائیل از مصر برپا دارند. 2 - عیدی که مسیحیان هر سال به یاد برخاستن مسیح از میان مردگان برپا کنند.
-
پاک
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] 1 - (ص .) پاکیزه . 2 - ساده و بدون ترکیب . 3 - روشن ، درخشان . 4 - بی گناه ، پاکدامن . 5 - (ق .) تماماً، بالکُل .
-
پاک
لغتنامه دهخدا
پاک . (اِخ ) جزیره ای از جزایر پلی نِزی که از شرقی ترین اراضی اقیانوسیه است . این جزیره به مساحت 118 هزارگز مربع و دارای 250 تن سکنه است و چون در روز عید پاک سال 1722م .1134/ هَ.ق . کشف شده است بدو نام پاک داده اند. کاشف آن رُگ گ ِ وِن است و نام اصلی...
-
پاک
لغتنامه دهخدا
پاک . (ص ) طاهر. طاهرة. طهور. نمازی . طیّب . طیّبة. نقی ّ. نقیّة. زَکی . بی آلایش .مُطیَّب . مُطَهّر. مُنَقّح . پاکیزه . نظیف . نظیفة. مهذّب . مهذّبة. نزه . نَزهة. نزیه . نزیهة: مُنَزّه . مقابل : پلید. ناپاک . شوخ . شوخگن . نجس . رجس : بگویش که من نا...
-
پاک
لغتنامه دهخدا
پاک . (فرانسوی ، اِ) یا عید پاک . عید فصح . باغوث . پاسکا. عید بزرگ یهود که هر سال در چهاردهمین روز از نخستین ماه قمری به یاد خروج قوم بنی اسرائیل از مصر برپا میدارند و در چهاردهمین روز از دومین ماه قمری هر سال نیزیهودان جشن پاک را بنام دومین پاک می ...
-
پاک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: pāk، مقابلِ چرک و نجس] pāk ۱. [مجاز] بیآلایش؛ بیغش.۲. پاکیزه؛ طاهر.۳. [مجاز] صاف.۴. [مجاز] عفیف؛ پرهیزکار؛ درستکار.۵. (قید) تمام؛ همه؛ یکسر؛ یکسره:◻︎ هرکه پرهیز و زهد و علم فروخت / خرمنی گرد کرد و پاک بسوخت (سعدی: ۱۷۰).〈 پاک باخت...
-
پاک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: Pâques] pāk = فصح
-
پاک
دیکشنری فارسی به عربی
جيد , صافي , مطلق , نظيف