کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاکند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پاکند
/pāka(o)nd/
معنی
= یاکند
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پاکند
لغتنامه دهخدا
پاکند. [ ک َ ] (اِ) پاکنده . مطلق یاقوت اعم از زرد و سفید و سرخ و بدین معنی بجای حرف اول یاء حطی هم آمده است . (برهان ) : کجا تو باشی گردند بیخطر خوبان جمست را چه خطر هر کجا بود پاکند. شاکری .و صاحب فرهنگ رشیدی این کلمه را با باء موحده ضبط کرده و گفت...
-
پاکند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] pāka(o)nd = یاکند
-
جستوجو در متن
-
پاکنده
لغتنامه دهخدا
پاکنده . [ ک َ دَ / دِ] (اِ) پاکند. سُنبل و این صورت مصحف یاکنده است .
-
قیامت نگاه
لغتنامه دهخدا
قیامت نگاه . [ م َ ن ِ ] (ص مرکب ) قیامت نگه . کسی که با نظرش آشوب بر پاکند. (فرهنگ فارسی معین ). آنکه در نگاه خود دلها را شیفته کند و قیامت به پا نماید : چشم بدمست کسی بر سر جنگ است اینجااز قیامت نگهی جور فرنگ است اینجا.ارادتخان واضح (از آنندراج ).
-
باکند
لغتنامه دهخدا
باکند. [ ک َ ] (اِ) یاقوت را گویند و آن جوهری است معروف . (برهان قاطع). گوهری گرانبها که سرخ و زرد و آبی است . (یادداشت مؤلف ). جوهری است معروف و به بای پارسی هم آمد. یعنی : پاکند. (از انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). یاقوت که یکی از جواهر است و سرخ ....
-
گویی
لغتنامه دهخدا
گویی . (ص نسبی ) منسوب به گوی . به شکل گوی . چون گوی . از گوی ، یعنی مدور. مانند گوی . (انجمن آرا) (آنندراج ). گرد. (ناظم الاطباء). کروی : سراسر سپهران گویی ، و ویژه و پاکند و مرده نمیشوند و همیشه گردنده اند. (نامه ٔشت مهاباد از انجمن آرا). || (ق ) ب...
-
یاقوت
لغتنامه دهخدا
یاقوت . (اِ) نام جوهری است مشهور و آن سرخ و کبود و زرد می باشد. گرم و خشک است در چهارم و قایم النار یعنی آتش او را ضایع نمی کند و با خود داشتن آن دفع علت طاعون کند. (برهان ) . بیرونی گوید حمزةبن الحسن اصفهانی آرد که اسم یاقوت به فارسی یاکند است . و ی...