کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاکار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پاکار
/pākār/
معنی
۱. [منسوخ] آنکه کارش مراقبت از کشتزارهای دهقانان یا تقسیم آب و رسیدگی به برخی از کارهای مردم ده است؛ کسی که زیردست کدخدا یا میرآب است.
۲. [قدیمی] نوکر؛ خدمتکار.
۳. [قدیمی] پادو.
۴. [منسوخ] تحصیلدار.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. پیشکار، عریف، کارگزار
۲. پادو، خادم، خدمتکار، نوکر ≠ کارفرما
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پاکار
واژگان مترادف و متضاد
۱. پیشکار، عریف، کارگزار ۲. پادو، خادم، خدمتکار، نوکر ≠ کارفرما
-
impost2, springing2, springer1
پاکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] محل شروع انحنا در قوس و چَفته و طاق
-
پاکار
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.) 1 - تحصیلدار. 2 - کسی که مراقبت از کشتزارها را به عهده دارد. 3 - خدمتکار، نوکر.
-
پاکار
لغتنامه دهخدا
پاکار. (ص مرکب ، اِ مرکب ) پایکار. کسی را گویند که چون تحصیلداری بجای بیاید او زر از مردم تحصیل کند و به تحصیلدار دهد. (برهان ). شخصی که در شهرها و ده ها جای مردم به محصلان و ارباب طلب دیوانی نماید. (رشیدی ). کارگذار. عَریف . || پیرمرد برزن و ده . ||...
-
پاکار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹پایکار› pākār ۱. [منسوخ] آنکه کارش مراقبت از کشتزارهای دهقانان یا تقسیم آب و رسیدگی به برخی از کارهای مردم ده است؛ کسی که زیردست کدخدا یا میرآب است.۲. [قدیمی] نوکر؛ خدمتکار.۳. [قدیمی] پادو.۴. [منسوخ] تحصیلدار.
-
پاکار
لهجه و گویش بختیاری
pâ-kâr دشتبان، مراقبتکننده از کشتزار.
-
پاکار
لهجه و گویش تهرانی
کارگر، زارع،مباشر،نگهبان،جانه دار
-
واژههای مشابه
-
springer2, abacus, springing stone
سنگ پاکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] نخستین قطعۀ سنگ یا ساختمایهای (material) که بر روی پاکار هریک از دو طرف قوس قرار میگیرد
-
springing line
خط پاکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] خط افقی فرضی که دو پاکار هر قوس یا چَفته یا طاق را به هم وصل میکند
-
پاکار و پادو
فرهنگ گنجواژه
وردست.
-
جستوجو در متن
-
پایکار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [منسوخ] pāykār = پاکار
-
نوکر و کارگر
فرهنگ گنجواژه
پاکار.
-
پایکار
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) نک پاکار.