کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پاژه
/pāže/
معنی
= پاچه
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پاژه
فرهنگ فارسی معین
(ژِ) (اِمر.) 1 - پاچه . 2 - ساقه . 3 - پاچنگ .
-
پاژه
لغتنامه دهخدا
پاژه . [ ژَ / ژِ ] (اِ) پاچه . کراع . || پاچنگ . (جهانگیری ).
-
پاژه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] pāže = پاچه
-
واژههای مشابه
-
Paget’s disease, osteitis deformans
بیماری پاژه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] نوعی بیماری که به علت ضخیم شدن مزمن استخوان به وجود میآید
-
جستوجو در متن
-
nipple adenoma, papillary adenoma
تودغدۀ مامک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ضایعۀ خوشخیم مامک که عموماً براثر بیماری پاژه در پستان ایجاد میشود
-
پازه
لغتنامه دهخدا
پازه . [ زَ / زِ ] (اِ) پاچه : نیم مستک فتاده و خورده بی خدو این خدنگ پازه ٔ من . سوزنی .و رجوع به پاژه شود.
-
نیفه
لغتنامه دهخدا
نیفه . [ ف َ / ف ِ ] (اِ) بندکش ازار. (غیاث اللغات ) . موضع گذرانیدن بند ازار و شلوار. (برهان قاطع). جای بند گذراندن ازار وشلوار. (از رشیدی ) (انجمن آرا) (از جهانگیری ) (از آنندراج ). آنچه ازاربند از آن گذرانند. (فرهنگ خطی ). آن موضع ازار که ازاربند ...