کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاچَه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پاچه خوار
واژهنامه آزاد
آدم چاپلوس- چاپلوسی کردن - در اصطلاح عامیانه خودشیرینی کردن این لغت در سالیان اخیر رایج شده است و مبدع اصلی آن را نویسنده سریال شب های برره می دانند.
-
پاچه ورمالیده
واژهنامه آزاد
(خراسانی؛ سبزوار) نام غذایی مرکٌب از روغن داغ، شیرهٔ انگور، تخم مرغ، نان خردشده.
-
پاچه کندن
واژهنامه آزاد
پاچه گرفتن، بالا بردن صدا با عصبانیت و پرخاش کردن. تشبیه به سگ هار است که پاچه شلوار را گاز می گیرد.
-
sheepsfoot roller/sheeps-foot roller
غلتک پاچهبُزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] غلتکی فولادی که سطح جانبی آن از میلههای کوتاه فلزی پوشیده شده است و از آن برای کوبیدن خاک و جادهسازی در جنگل استفاده میشود
-
ابرو پاچه بزی
فرهنگ فارسی معین
(اَ. چِ. بُ) (اِمر.) ابروی پر - پشت .
-
لنگ و پاچه
لغتنامه دهخدا
لنگ و پاچه . [ ل ِ گ ُ چ َ / چ ِ ] (ترکیب عطفی ،اِ مرکب ) از اتباع . قسمت پایین تنه ٔ مردم خاصه رانهاو ساقها از سوی اِنسی . و رجوع به لنگ و پاچه شود.
-
پر و پاچه
لغتنامه دهخدا
پر و پاچه . [ پ َ رُ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) پا.- پر و پاچه ٔکسی را گرفتن ؛ بشدت برو متغیر شدن و بدو دشنام گفتن . آزار رسانیدن و بدگوئی کردن .
-
دست پاچه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
احرج , اربک , اضطراب , اغمر , شوش
-
دست پاچه نمودن
دیکشنری فارسی به عربی
خجل , لطمة
-
ابرو پاچه بُزی
لهجه و گویش تهرانی
ابرو پهن
-
دست و پاچه شدن
لهجه و گویش تهرانی
مضطرب و سراسیمه شدن
-
لنگ و پاچه
لهجه و گویش تهرانی
پر و پاچه
-
ورمالیدن،پاچه ورمالیده
لهجه و گویش تهرانی
فتیله کردن،بالا زدن پاچه شلوار و آستین،لوله کردن
-
فشفشه و پاچه خیزک
فرهنگ گنجواژه
وسایل آتشبازی.
-
کله و پاچه
فرهنگ گنجواژه
خوراک کله و پاچه گوسفند.