کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاچة شلوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پاچه کلفت
لهجه و گویش تهرانی
چاق ،گردن کلفت ،دارای پاهای کلفت
-
پاچه گیر
لهجه و گویش تهرانی
پرخاشگر
-
پاچه گیری
لهجه و گویش تهرانی
بد خلقی،دعوا
-
پاچه ورمالیده
لهجه و گویش تهرانی
ارقه،بی آبرو، بی ملاحظه،دریده، بد دهن
-
هوول پاچه
لهجه و گویش بختیاری
howl-pâča دستپاچه، شتابزده.
-
پاچه خواری
واژهنامه آزاد
چاپلوسی
-
پاچه خار
واژهنامه آزاد
(عامیانه) کسی که پاچۀ دیگران را می خاراند؛ چاپلوس و متملق و چرب زبان. ظاهراً این کلمه برای اولین بار از یکی از سریال های طنز مهران مدیری به زبان فارسی راه یافت و بر سر زبان ها افتاد. بعضی آن را با املای «پاچه خوار»، به معنی پاچه خور، می نویسند حال آن...
-
پاچه خواری
واژهنامه آزاد
چاپلوسی کردن
-
پاچه خاری
واژهنامه آزاد
تملق، چاپلوسی
-
پاچه خوار
واژهنامه آزاد
آدم چاپلوس- چاپلوسی کردن - در اصطلاح عامیانه خودشیرینی کردن این لغت در سالیان اخیر رایج شده است و مبدع اصلی آن را نویسنده سریال شب های برره می دانند.
-
پاچه ورمالیده
واژهنامه آزاد
(خراسانی؛ سبزوار) نام غذایی مرکٌب از روغن داغ، شیرهٔ انگور، تخم مرغ، نان خردشده.
-
sheepsfoot roller/sheeps-foot roller
غلتک پاچهبُزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] غلتکی فولادی که سطح جانبی آن از میلههای کوتاه فلزی پوشیده شده است و از آن برای کوبیدن خاک و جادهسازی در جنگل استفاده میشود
-
ابرو پاچه بزی
فرهنگ فارسی معین
(اَ. چِ. بُ) (اِمر.) ابروی پر - پشت .
-
لنگ و پاچه
لغتنامه دهخدا
لنگ و پاچه . [ ل ِ گ ُ چ َ / چ ِ ] (ترکیب عطفی ،اِ مرکب ) از اتباع . قسمت پایین تنه ٔ مردم خاصه رانهاو ساقها از سوی اِنسی . و رجوع به لنگ و پاچه شود.
-
پر و پاچه
لغتنامه دهخدا
پر و پاچه . [ پ َ رُ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) پا.- پر و پاچه ٔکسی را گرفتن ؛ بشدت برو متغیر شدن و بدو دشنام گفتن . آزار رسانیدن و بدگوئی کردن .