کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاندول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پاندول
/pāndu(o)l/
معنی
۱. آویزی که در بعضی از ساعتهای دیواری به چپ و راست حرکت میکند.
۲. (فیزیک) جسم سنگین آویختهای که حرکت نوسانی داشته باشد؛ آونگ.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آونگ، رقاصک
دیکشنری
pendulum
-
جستوجوی دقیق
-
پاندول
واژگان مترادف و متضاد
آونگ، رقاصک
-
پاندول
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) 1 - جسم آویخته ای که حرکت نوسانی داشته باشد مانند آویز ساعت دیواری که به چپ و راست حرکت می کند. 2 - رقاصک ، آونگ .
-
پاندول
لغتنامه دهخدا
پاندول . (فرانسوی ، اِ) رقاص (در ساعت ). رقّاصک . فندول . آونگ .
-
پاندول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: pendule] ‹فندول› pāndu(o)l ۱. آویزی که در بعضی از ساعتهای دیواری به چپ و راست حرکت میکند.۲. (فیزیک) جسم سنگین آویختهای که حرکت نوسانی داشته باشد؛ آونگ.
-
پاندول
دیکشنری فارسی به عربی
بندول
-
جستوجو در متن
-
آونگدیس
واژهنامه آزاد
پاندول
-
pendulum clock
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاندول ساعت
-
آونگ
واژگان مترادف و متضاد
آویخته، آویز، پاندول، معلق
-
pendulum
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آونگ، پاندول، اونگ، جسم اویخته
-
pendulums
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آونگ، پاندول، اونگ، جسم اویخته
-
بندول
دیکشنری عربی به فارسی
اونگ , جسم اويخته , پاندول , نوسان , تمايل
-
رقاص
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] raqqās ۱. آن که شغلش رقصیدن است.۲. (اسم) پاندول ساعت.
-
رقاصک
فرهنگ فارسی معین
(رَ قَّ صَ) [ ع - فا. ] (اِمص .) پاندول ساعت .
-
پادنگ
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (اِمر.) 1 - دنگ برنج کوبی که با پا حرکت داده می شود. 2 - نوعی ساعت که پاندول آن مانند پادنگ باشد.