کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پالونه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پالونه
/pālune/
معنی
۱. کفگیر.
۲. ظرف سوراخسوراخ که چیزی در آن صاف کنند؛ صافی؛ آبکش؛ ترشیپالا: ◻︎ دیده پالونه سرشک امل/ طبع پیمانهٴ عذاب شدست (جمالالدین عبدالرزاق: مجمعالفرس: پالونه).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
alembic, colander, filter, sieve, strainer
-
جستوجوی دقیق
-
پالونه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (اِمر.) نک پالاوَن .
-
پالونه
لغتنامه دهخدا
پالونه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) پالوانه . (برهان ). پالاوان . پالاون . پالونیه . ترشی پالا. سماق پالا. آلتی که بدان چیزها را صافی کنند و بپالایند. غلل . (دهار). ناطب . ناطبه . منطب . مصفاة. (دهار) (تفلیسی ). آبکش . پرویزن . صافی . جایگاهی از کرباس ...
-
پالونه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پالاوان، پالاون، پالوانه، پالایه› [قدیمی] pālune ۱. کفگیر.۲. ظرف سوراخسوراخ که چیزی در آن صاف کنند؛ صافی؛ آبکش؛ ترشیپالا: ◻︎ دیده پالونه سرشک امل/ طبع پیمانهٴ عذاب شدست (جمالالدین عبدالرزاق: مجمعالفرس: پالونه).
-
پالونه
لهجه و گویش تهرانی
کَوَل قنات
-
جستوجو در متن
-
پالایه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) pālāye = پالونه
-
پالوانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] pālvāne = پالونه
-
پالاون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] pālāvan = پالونه
-
colander
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صافی، کفگیر، پالونه
-
مشخل
لغتنامه دهخدا
مشخل . [ م ِ خ َ ] (ع اِ) پالونه . (منتهی الارب ). پالونه و ترش پالا. (ناظم الاطباء).
-
colanders
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عجیب و غریب، صافی، کفگیر، پالونه
-
مصفات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مصفاة] [قدیمی] mesfāt ۱. کفگیر.۲. آنچه با آن چیزی را صاف کنند؛ پالونه.
-
منطب
لغتنامه دهخدا
منطب . [ م ِ طَ] (ع اِ) پالونه . منطبة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ترش پالا و پالونه . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
filter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فیلتر کردن، صافی، صاف کن، پالونه، صاف کردن، تصفیه کردن، اب صاف کردن، پالودن
-
ترشی پالا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹ترشپالا› [قدیمی] toršipālā ظرف فلزی سوراخسوراخ که در آن چیزی صاف کنند؛ آبکش؛ پالاون؛ پالاوان؛ پالونه.