کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پالودگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پالودگی
/pāludegi/
معنی
۱. صاف و بیغلوغش بودن.
۲. پاکیزگی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پالودگی
لغتنامه دهخدا
پالودگی . [ دَ / دِ ] (حامص ) ترویق . بی غلّی : تو گمان کردی که گرد آلودگی در صفا غش ّ کی هلد پالودگی .مولوی .
-
پالودگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مقابلِ آلودگی] pāludegi ۱. صاف و بیغلوغش بودن.۲. پاکیزگی.
-
جستوجو در متن
-
refinement
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اصلاح، پالایش، تصفیه، تزکیه، تهذیب، پالودگی
-
refinements
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اصلاحیه ها، پالایش، تصفیه، تزکیه، تهذیب، پالودگی
-
بالورگی
لغتنامه دهخدا
بالورگی . (اِ) آلتی که بدان مایعات را صاف کنند. (ناظم الاطباء). آیا مصحف پالودگی نیست با تغییری مختصر درمعنی ؟
-
گردآلودگی
لغتنامه دهخدا
گردآلودگی . [ گ َ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) اغبرار. خاک آلودگی . غبارآلودگی : تو گمان کردی که گردآلودگی در صفا غش کی هلد پالودگی . مولوی .و رجوع به گردآلود شود.
-
گمان کردن
لغتنامه دهخدا
گمان کردن . [ گ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شک کردن . تردید کردن : در هستی خدای گروهی گمان کنندوندر سخاوت تو نکرده ست کس گمان . فرخی . || پنداشتن . تصور کردن . صورت بستن : تو گمان کردی که کرد آلودگی در صفا غش کی هلد پالودگی . مولوی .- امثال :گمان میکند عل...
-
غش
لغتنامه دهخدا
غش . [ غ ِش ش ] (ع مص ) به غرض نصیحت نمودن و پند خالص ندادن ، یا ظاهر کردن خلاف آنچه در دل باشد. (از منتهی الارب ). اسم است از غَش ّ. (اقرب الموارد). اسم است تغشیش را. اظهار خلاف نهانی . (منتهی الارب ). عدم خیرخواهی و خبث باطن داشتن . نقیض نُصح . || ...