کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پالش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پالش
/pāleš/
معنی
۱. تفحص؛ جستجو؛ کاوش.
۲. تصفیه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
filtration, purgation, purge
-
جستوجوی دقیق
-
پالش
فرهنگ فارسی معین
(لِ) (اِمص .) تصفیه ، پالایش .
-
پالش
لغتنامه دهخدا
پالش . [ ل ِ ] (اِمص ) اسم مصدر از پالودن . افزون شدن و بالیدن و افزایش . (برهان ). فزونی . افزونی . || تصفیه .
-
پالش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [قدیمی] pāleš ۱. تفحص؛ جستجو؛ کاوش.۲. تصفیه.
-
جستوجو در متن
-
گاه
لغتنامه دهخدا
گاه . (اِ) عصر. دوره . زمان : و از خلق نخست که را آفرید از گاه آدم تا این زمانه . (ترجمه ٔ طبری بلعمی ).چنین تا بگاه سکندر رسیدز شاهان هر آنکس که آن تخت دید. فردوسی .باده ای چون گلاب روشن و تلخ مانده در خم ز گاه آدم باز. فرخی .هر شاعری به گاه امیری ب...
-
اسم مصدر
لغتنامه دهخدا
اسم مصدر. [ اِ م ِ م َ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اسم مصدر در عربی : ابن مالک در الفیة گوید : بفعله المصدر الحق فی العمل مضافاً او مجرداً او مع اَل ان کان فعل مع اَن او ما یحل محلّه و لاسم مصدر عمل .عبدالرحمن سیوطی در شرح بیت اخیر در «بهجةالمرضیة»...