کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پالایش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پالایش
/pālāyeš/
معنی
صاف کردن؛ صافی کردن؛ تصفیه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پاکسازی، تصفیه، تهذیب ≠ آلایش
فعل
بن گذشته: پالایش داد
بن حال: پالایش ده
دیکشنری
purgation, purification, refinement
-
جستوجوی دقیق
-
پالایش
واژگان مترادف و متضاد
پاکسازی، تصفیه، تهذیب ≠ آلایش
-
refining
پالایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار، مهندسی شیمی، مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] [شیمی، مهندسی بسپار، مهندسی شیمی] زدودن ناخالصیها از ترکیبات شیمیایی یا استخراج مواد از مخلوطها [مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] از بین بردن گونههای رقیب در جنگلهای مرط...
-
پالایش
فرهنگ فارسی معین
(یِ)(اِمص .) تصفیه کردن ، صاف کردن .
-
پالایش
لغتنامه دهخدا
پالایش . [ ی ِ ] (اِمص ) اسم مصدر از پالودن . تصفیه . صافی کردن . پالودن و توّسعاً وضع. حَطّ : از ایشان ترا دل پر آرایش است گناه مرا نیز پالایش است . فردوسی . || زهش . ترابش . تراوش .نتع. نتوع : تراب ترشح بود از آب و روغن که اندک اندک از کوزه و غیره ...
-
پالایش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) pālāyeš صاف کردن؛ صافی کردن؛ تصفیه.
-
واژههای مشابه
-
information filtering
پالایش اطلاعات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] جلوگیری از جابهجایی اطلاعات ناخواسته در یک مسیر اطلاعاتی
-
physical refining
پالایش فیزیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فرایندی که در آن اسیدهای چرب آزاد روغن خام یا صمغزدوده، بیشتر ازطریق تبخیر جدا میشوند و نه ازطریق حذف صابون با خنثیسازی در فرایند پالایش قلیایی
-
alkali refining
پالایش قلیایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] جداسازی اسیدهای چرب آزاد از روغنهای خوراکی با سدیمهیدروکسید
-
پالایش گر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) pālāyešgar صافیکننده؛ تصفیهکننده؛ پالاینده.
-
alkaline-refined/ alkali-refined
پالایششدۀ قلیایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ویژگی مادهای که اسیدهای چرب آزاد آن بهکمک سدیمهیدروکسید جدا شده است
-
centrifuge refining
پالایش گریزانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی شیمی] جداسازی جامدها یا ذرات ریز از حاملهای مایع، بهوسیلۀ گریزانه
-
alkaline-refined oil/ alkali-refined oil
روغن پالایششدۀ قلیایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] روغنی که اسیدهای چرب آزاد آن بهکمک سدیمهیدروکسید جدا شده است
-
جستوجو در متن
-
تصفیه
فرهنگ واژههای سره
پالایش