کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پالانیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پالانیدن
/pālānidan/
معنی
۱. فشردن.
۲. پالوده کردن.
۳. افزودن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پالانیدن
لغتنامه دهخدا
پالانیدن . [ دَ ] (مص ) افزودن ؟ : همچنانکه باغبان زردآلوی تلخ را می برد و بر جای آن قیسی شیرین بپالاند و افزون کند. (معارف بهاءالدین ولد). و در برهان پالاییدن بدین معنی آمده است . || فشردن . (تتمه ٔ برهان ).
-
پالانیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] pālānidan ۱. فشردن.۲. پالوده کردن.۳. افزودن.
-
جستوجو در متن
-
بالاییدن
لغتنامه دهخدا
بالاییدن . [ دَ ] (مص ) پالانیدن . (ناظم الاطباء)، افزودن . رجوع به پالاییدن شود.- بربالاییدن ؛ تحریک کردن . برانگیختن . (ناظم الاطباء). ظاهراً مصحف بربالانیدن است . رجوع به بالانیدن و رجوع به اشباب شود.