کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاغوش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پاغوش
واژهنامه آزاد
«غوطه»:بود زودا که آیی نیک خاموش/ چو مرغابی زنی در آب پاغوش (رودکی).
-
واژههای مشابه
-
پاغوش زدن
لغتنامه دهخدا
پاغوش زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) غوطه خوردن : بود زودا که آئی نیک خاموش چو مرغابی زنی در خاک پاغوش . رودکی .(چون شاهدی دیگر یافت نشد این صورت و معنی آن محتاج به تأیید است ). و نیز رجوع به ناغوش شود.