کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاشنۀ تیغۀ سوزن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
switch heel, blade heel, heel of point
پاشنۀ تیغۀ سوزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] انتهای ثابت تیغۀ سوزن متـ . پاشنۀ سوزن
-
واژههای مشابه
-
پاشنه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) [ په . ] ( اِ.) 1 - بخش عقب پای آدمی ، پاشنا، عقب . 2 - قسمتی از کفش که پاشنه روی آن قرار می گیرد. 3 - قسمتی از در که در روی آن می چرخد. 4 - استخوانی درشت و کوتاه که تکیة آدمی و دیگر حیوان هنگام ایستادن بر آن باشد. ؛ ~ در خانة کسی را درآوردن ...
-
پاشنه
لغتنامه دهخدا
پاشنه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) جزء مؤخر پای آدمی . پَل . (فرهنگ اسدی نسخه ٔ خطی نخجوانی ). بَل . عقب . پاشنا. بَسل . (برهان ) : بزد پاشنه سنگ انداخت دورزواره بر او آفرین کرد و سور. فردوسی . || عظم عقب . استخوان جزء مؤخر قدم . استخوانی درشت و کوتاه که ت...
-
پاشنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: pāšnak] ‹پاشنا، پایشنه› pāšne ۱. (زیستشناسی) قسمت عقب کف پا: پاشنهٴ پا.۲. آن قسمت از ته کفش که زیر پاشنۀ پا واقع میشود: پاشنهٴ کفش.۳. لبۀ عقب کفش که پشت پاشنۀ پا را میگیرد و اگر آن را بخوابانند زیر پاشنۀ پا میرود.۴. پایۀ در که در بر...
-
پاشنه
دیکشنری فارسی به عربی
کعب , مخلب
-
پاشنه
لهجه و گویش تهرانی
کونه پا،ته هرچیز
-
stern anchor
لنگر پاشنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی لنگر بیشانه که وزن آن حدود یکچهارم وزن لنگر سینه است و از آن در آبراهها و مناطق باریک که امکان جولان و چرخش محدود است استفاده میکنند
-
squat 2, squatting
نشست پاشنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] افزایش آبخور شناور در پاشنه همزمان با کاهش آن در سینه در هنگام حرکت در آبهای کمعمق یا براثر افزایش سرعت و بزرگتر شدن امواج حاصل از برخورد سینۀ کشتی با سطح آب
-
heel region, regio calcanea, calcaneal region
ناحیۀ پاشنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] ناحیهای از پا در پشت قوزک
-
stern light
چراغ پاشنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] چراغ سفید ثابتی در پاشنۀ شناور با زاویۀ دید 135 درجه از خط میانی، یعنی در هر طرف 67/5 درجه از خط میانی، که از 2 مایلی پاشنه قابل رؤیت است
-
frog 1, heel
پاشنه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] بخشی از کمانۀ سازهای زهی که در دست نوازنده قرار میگیرد
-
land
پاشنه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] ← رویۀ ریشه
-
stern
پاشنه 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بخش انتهایی شناور
-
wing pivot
پاشنۀ بال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] بخشی از بـال که بال هندسهمتغیر (swing wing) به آن متصل میشود