کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاشنه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پاشنه بخواب
لهجه و گویش تهرانی
کفشی که پاشنه آن تاشو و نرم است
-
پاشنه ترکیده
لهجه و گویش تهرانی
کسی که پاشنه اش ترک دارد،فقیر
-
پاشنه سابیده
لهجه و گویش تهرانی
ارقه
-
پاشنه طلا
لهجه و گویش تهرانی
اشراف زاده، زن با آرایش و اطوار
-
پاشنه ورکشیدن
لهجه و گویش تهرانی
عازم شدن،آماده کار شدن
-
پاشنهکش
لهجه و گویش تهرانی
از وسایل جاهلان همراه ساعت و چاقو و دستمال و تسبیح و کیف
-
صناری، پاشنه()
لهجه و گویش تهرانی
پاشنه باریک بلند
-
پاشنه در را کندن، از پاشنه درآوردن
لهجه و گویش تهرانی
پیگیری شدید،مراجعه زیاد به جایی
-
اسکی پاشنهآزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ← برفسُری پاشنهآزاد
-
Telemark skiing, free-heel skiing
برفسُری پاشنهآزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] شیوهای در برفسُری که در آن پاشنۀ پای جلو همچنان بر روی برفسُره قرار دارد درحالیکه پای عقب خم میشود بهنحویکه پاشنۀ آن از برفسُره فاصله میگیرد متـ . اسکی پاشنهآزاد
-
switch heel, blade heel, heel of point
پاشنۀ تیغۀ سوزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] انتهای ثابت تیغۀ سوزن متـ . پاشنۀ سوزن
-
rotary door flap
بالۀ پاشنهگَرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] نوعی بالۀ پوستی ـ ماهیچهای که از یک نقطه به پوست متصل است و حول نقطۀ مزبور چرخانده میشود
-
stern ramp
شیبراهۀ پاشنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] شیبراههای در قسمت پاشنۀ شناور برای تخلیه و بارگیری کالا
-
heel boom
بازوی پاشنهدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بازوی بارگیریای که پاشنه دارد و در هنگام بلند کردن بینه یک سر آن را ثابت نگه میدارد
-
poop deck
عرشۀ پاشنهگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] عرشهای بر روی عرشۀ اصلی کشتی که در پاشنه بهگونهای نصب میشود که کاملاً در مقابل آب نفوذناپذیر باشد و عرض کشتی را بهطور کامل در بر گیرد؛ از این عرشه برای افزایش نیروی شناوری استفاده میشود متـ . عرشۀ پاشنه